breakable

/ˈbreɪkəbl̩//ˈbreɪkəbl̩/

معنی: شکستنی
معانی دیگر: از مقررات تخطی کردن، قانون شکنی کردن، تخلف کردن، شکننده، زود شکن، نقض شدنی، ظرف شکننده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of break.
متضاد: indestructible

جمله های نمونه

1. children should not play with breakable objects
بچه ها نباید با چیزهای زودشکننده بازی کنند.

2. Put away any valuable or breakable objects.
[ترجمه گوگل]هر گونه اشیای با ارزش یا شکستنی را کنار بگذارید
[ترجمه ترگمان]اشیا گران بها و شکستنی را کنار بگذار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Have you got anything breakable in your bag?
[ترجمه گوگل]آیا چیز شکستنی در کیف خود دارید؟
[ترجمه ترگمان]تو چیزی در کیفت داری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Make sure you pack breakable ornaments carefully.
[ترجمه گوگل]مطمئن شوید که زیور آلات شکستنی را با دقت بسته بندی می کنید
[ترجمه ترگمان]مطمئن شو که ornaments رو با دقت جمع کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Put breakable objects out of the reach of children.
[ترجمه گوگل]اشیای شکستنی را دور از دسترس کودکان قرار دهید
[ترجمه ترگمان]اشیا ظریف را از دسترس کودکان دور کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There will be no more breakable bones or shoddy arteries.
[ترجمه گوگل]دیگر هیچ استخوان شکستنی یا شریان نامرغوبی وجود نخواهد داشت
[ترجمه ترگمان]هیچ استخوان شکستنی یا شریان shoddy وجود نخواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I saw Thelma clearing the counter of anything breakable.
[ترجمه گوگل]تلما را دیدم که پیشخوان را از هر چیز شکستنی پاک می کرد
[ترجمه ترگمان]قبل از این که بتوانم جلوی خود را بگیرم Thelma را از روی میز کنار کشیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Likewise, avoid small breakable ornaments.
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، از زیور آلات کوچک شکستنی خودداری کنید
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، از زیورآلات شکننده کوچک اجتناب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Is there anything valuables or frangible ( breakable ) in your luggage?
[ترجمه گوگل]آیا چیز با ارزش یا شکننده (شکستنی) در چمدان شما وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا چیز valuables یا frangible (شکننده)در چمدان تان وجود دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I have something breakable in this bag. What should I do?
[ترجمه گوگل]من یک چیز شکستنی در این کیف دارم باید چکار کنم؟
[ترجمه ترگمان]من یه چیزی تو این کیسه دارم من باید چه کار کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There's something in here that's breakable.
[ترجمه گوگل]چیزی در اینجا وجود دارد که شکستنی است
[ترجمه ترگمان]چیزی در اینجا وجود دارد که شکننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Like the breakable furniture of a boudoir.
[ترجمه گوگل]مانند مبلمان شکستنی یک بودوار
[ترجمه ترگمان]مثل مبل های شکننده یک اتاق خصوصی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Is there anything breakable in your bag?
[ترجمه گوگل]آیا چیزی در کیف شما شکستنی است؟
[ترجمه ترگمان]چیزی در کیفت هست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Is there anything valuable or breakable in your bag, sir?
[ترجمه گوگل]آیا چیزی با ارزش یا شکستنی در کیف شما هست قربان؟
[ترجمه ترگمان]چیزی با ارزش یا شکننده در کیفت هست، قربان؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Is there anything valuaBle or BreakaBle in the case?
[ترجمه گوگل]آیا چیزی با ارزش یا BreakaBle در کیس وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا در این پرونده چیز دیگری وجود دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شکستنی (صفت)
breakable, fragile

انگلیسی به انگلیسی

• fragile object or material
fragile, may be easily broken
breakable objects are easy to break by accident.

پیشنهاد کاربران

۱. شکستنی ۲. ( به صورت جمع ) اشیاء شکستنی. چیزهای شکستنی
مثال:
breakable porcelain
چینی ( ظروف چینی ) شکستنی
شکننده ، شکستنی
made of a material such as glass or clay that breaks easily
synonym = fragile
antonym = unbreakable
✳️ این واژه هم صفته و هم اسم
Adj : Make sure you pack breakable ornaments carefully
Noun : We had to wrap all the breakables before the movers arrived
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : break
✅️ اسم ( noun ) : break / breakage / breaker
✅️ صفت ( adjective ) : breakable / broken
✅️ قید ( adverb ) : brokenly
شکستنی
مثل ظروف شکستنی
Something that can break easily

بپرس