break ranks

انگلیسی به انگلیسی

• fall into disorder (formation of soldiers); disagree in opinion or action from a person's peers; fail to comply to an expected or predominant pattern

پیشنهاد کاربران

انشعاب کردن
راه خود را جدا کردن ( از کسی، بقیه. . . )
صف خود را جدا کردن
اعلام براءت کردن
He was the first to break ranks with Ceausescu and publicly criticise his policies.
او اولین نفری بود که صف خودش را سوا کرد از و علنا مخالفت می کند با سیاستهای او
...
[مشاهده متن کامل]

31Republicans in the Assembly broke ranks to vote with Democrats
۳۱جمهوری خواه در این نشست صف خودشان را جدا کردند با رای دادن به دمکراتها
The party has broken ranks, with five of its nine presidential hopefuls calling for a review of the revisions.
این حزب صف خودش را جدا کرده با۵تا از ۹ شانس های ریاست جمهوری اش که خواستار نقد و بررسی این تجدید نظر بودند.

to disagree with, defect from, or refuse to support one's colleagues, party, or the like
اعلام برائت کردن

بپرس