break one's word


قلب کسی را شکستن، متاـثر کردن، به وعده ی خود وفا نکردن، قول شکنی کردن، خلف وعده کردن

انگلیسی به انگلیسی

• breach a promise, violate a promise, not to stand behind one's words

پیشنهاد کاربران

بپرس