دیکشنری
مترجم
بپرس
break one's fast
(با زور) آزاد یا رها شدن، از قید راحت شدن، ول شدن، 1- افطار کردن، روزه گشادن، خوراک خوردن 2- روزه شکستن
دنبال کنید
انگلیسی به انگلیسی
• eat after a period of abstinence, terminate one's fast by eating
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها