عبارت ( phrase )
• (1) تعریف: to enter a home or other property by force, without authorization, and with an illegal purpose.
• مشابه: rob
• مشابه: rob
- They heard a strange noise in the house and feared that someone was breaking in.
[ترجمه گوگل] صدای عجیبی در خانه شنیدند و ترسیدند که کسی وارد خانه شود
[ترجمه ترگمان] صدای عجیبی در خانه شنیده شد و نگران این بود که کسی دزدکی وارد خانه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] صدای عجیبی در خانه شنیده شد و نگران این بود که کسی دزدکی وارد خانه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to train, or to prepare for use.
• مترادف: initiate, prepare, train
• مشابه: condition, groom, tame, use
• مترادف: initiate, prepare, train
• مشابه: condition, groom, tame, use
عبارت ( phrase )
• : تعریف: to enter by force without permission.
- Someone broke into the car and stole the radio.
[ترجمه گوگل] شخصی وارد ماشین شد و رادیو را دزدید
[ترجمه ترگمان] یه نفر دزدکی وارد ماشین شده و رادیو رو دزدیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] یه نفر دزدکی وارد ماشین شده و رادیو رو دزدیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- How did the thief break in?
[ترجمه گوگل] دزد چگونه وارد شد؟
[ترجمه ترگمان] دزد چطور وارد شد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دزد چطور وارد شد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: an incident in which a home or other property is entered without authorization and for an illegal purpose, especially that of burglary.
- The police are investigating a series of break-ins that occurred over the weekend.
[ترجمه گوگل] پلیس در حال بررسی یک سری سرقت هایی است که در آخر هفته رخ داده است
[ترجمه ترگمان] پلیس در حال تحقیق در مورد مجموعه ای از دستبرد است که در آخر هفته رخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] پلیس در حال تحقیق در مورد مجموعه ای از دستبرد است که در آخر هفته رخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید