مترادف: demoralize, crush, defeat, overwhelm
مثال؛
The harsh conditions of the battlefield threatened to break the man, but he remained resolute.
Years of financial troubles began to break the man, leaving him despondent.
... [مشاهده متن کامل]
Losing his family in the disaster nearly broke the man, yet he found a way to carry on.
جزئیات اضافی: این عبارت معمولاً در ادبیات یا بحث ها درباره مقاومت روحی و روانی استفاده می شود و بیانگر تلاش ها و چالش های عمیقی است که می تواند فرد را بشکند.
مثال؛
... [مشاهده متن کامل]
جزئیات اضافی: این عبارت معمولاً در ادبیات یا بحث ها درباره مقاومت روحی و روانی استفاده می شود و بیانگر تلاش ها و چالش های عمیقی است که می تواند فرد را بشکند.
آدمی را به خاک سیاه نشاندن - به اعتراف واداشتن