breaded

جمله های نمونه

1. breaded chicken breast
سینه ی مرغ (سرخ شده) پوشیده از خرده نان

انگلیسی به انگلیسی

• coated with bread crumbs
breaded food has been covered in breadcrumbs before being cooked.

پیشنهاد کاربران

سوخاری
پخته شده با خرده های نان یا پودر سوخاری

بپرس