breadboard

/ˈbredbɔːrd//ˈbredbɔːd/

معنی: نمونه، نمونه تابلویی
معانی دیگر: تخته ای که روی آن خمیر را ورز می دهند و نان را با چاقو می برند، تخته ی نان بری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a board on which bread is cut.

(2) تعریف: a board on which experimental designs for an electrical circuit may be laid out.

مترادف ها

نمونه (اسم)
example, instance, exemplar, parable, exemplum, progenitor, precedent, piece, breadboard, sample, model, specimen, module, paradigm, typicality

نمونه تابلویی (اسم)
breadboard

تخصصی

[کامپیوتر] نمونه تابلویی ؛ نمونه ؛ تخته مدار

انگلیسی به انگلیسی

• cutting board for bread
a bread-board is a wooden board for cutting bread on.

پیشنهاد کاربران

بِرِدبُرد: ابزاری ساخته شده از پلاستیک و فلز است، که در طراحی اولیه و آزمایش یک مدار بدون نیاز به لحیم کاری استفاده می شود. قطعات الکترونیکی بدون نیاز به هرگونه لحیم کاری در سوراخ های روی بردبرد مونتاژ میشوند.
مدار الکتریکی برای کارهای آزمایشگاهی
US cutting board

بپرس