bread crumbs

پیشنهاد کاربران

عنوان بخش های مختلف یک سایت
bread crumbs
معنی اول: خرده های نان
معنی دوم: a series of connected pieces of information or evidence.
مجموعه ی اطلاعات یا شواهد مرتبط با هم
آرد سوخاری
dip meat pieces in beaten eggs and then roll them in bread crumbs.
قطعات گوشت را به تخم مرغ زده شده آغشته نمایید و سپس آنها را در آرد سوخاری بغلتانید.

بپرس