bread and cheese

جمله های نمونه

1. She packed her husband some bread and cheese for his lunch.
[ترجمه گوگل]او برای ناهار شوهرش مقداری نان و پنیر بسته بندی کرد
[ترجمه ترگمان]برای ناهار به شوهرش نان و پنیر داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. For lunch we had bread and cheese, washed down with beer.
[ترجمه گوگل]برای ناهار نان و پنیر خوردیم که با آبجو شسته شده بود
[ترجمه ترگمان]برای ناهار ما نان و پنیر داشتیم و آبجو می خوردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I bit into a hefty slab of bread and cheese. When I had got it down I started talking.
[ترجمه گوگل]یک تخته سنگین نان و پنیر گاز گرفتم وقتی آن را پایین آوردم شروع به صحبت کردم
[ترجمه ترگمان]تکه بزرگی از نان و پنیر را گاز گرفتم وقتی آن را پایین آوردم، شروع به حرف زدن کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I had bread and cheese for lunch, washed down with beer.
[ترجمه گوگل]برای ناهار نان و پنیر خوردم که با آبجو شسته شدم
[ترجمه ترگمان]برای ناهار نان و پنیر داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They ate their bread and cheese.
[ترجمه گوگل]نان و پنیرشان را خوردند
[ترجمه ترگمان]نان و پنیر را خوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A peaceful lunch, some bread and cheese - or should he perhaps tidy the lounge first?
[ترجمه گوگل]یک ناهار آرام، مقداری نان و پنیر - یا شاید ابتدا باید سالن را مرتب کند؟
[ترجمه ترگمان]یک ناهار صلح آمیز، کمی نان و پنیر، یا شاید بهتر است اول سالن را تمیز کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Lunch consisted of bread and cheese, neither of which Charlie would have dared to offer for sale to Mrs Smelley.
[ترجمه گوگل]ناهار شامل نان و پنیر بود که چارلی جرأت نداشت هیچ کدام از آنها را برای فروش به خانم اسملی عرضه کند
[ترجمه ترگمان]ناهار شامل نان و پنیر بود که چارلی جرات کرده بود پیشنهاد فروش را به خانم Smelley بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mix the bread and cheese and sprinkle on top.
[ترجمه گوگل]نان و پنیر را مخلوط کرده و روی آن بپاشید
[ترجمه ترگمان]نان و پنیر را مخلوط کنید و روی آن بریزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Just before bedtime he had a snack of bread and cheese.
[ترجمه گوگل]درست قبل از خواب یک میان وعده نان و پنیر خورد
[ترجمه ترگمان]قبل از خواب، یه اسنک و پنیر خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Bread and cheese for chub at Pick Holl and Holme.
[ترجمه گوگل]نان و پنیر برای چوب در Pick Holl and Holme
[ترجمه ترگمان]نان و پنیر برای chub در Holl و Holme
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She felt daring at the thought of bread and cheese and a glass of wine alone in the dark garden.
[ترجمه گوگل]او با فکر نان و پنیر و یک لیوان شراب به تنهایی در باغ تاریک احساس جرات کرد
[ترجمه ترگمان]به یاد نان و پنیر و یک گیلاس شراب در باغ تاریک افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I dined off bread and cheese and this excellent claret.
[ترجمه گوگل]من با نان و پنیر و این کلریت عالی شام خوردم
[ترجمه ترگمان]من با نان و پنیر و این شراب عالی شام می خوردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It was good wholesome fare: rye bread and cheese, apples and meat.
[ترجمه گوگل]غذای سالم خوبی بود: نان چاودار و پنیر، سیب و گوشت
[ترجمه ترگمان]کرایه خوبی بود: نان و پنیر و سیب و گوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A : Hi, is this the Bread and Cheese Deli?
[ترجمه گوگل]پاسخ: سلام، این اغذیه فروشی نان و پنیر است؟
[ترجمه ترگمان]پاسخ: سلام، آیا این نان و پنیر Cheese است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• barest necessities of life

پیشنهاد کاربران

The term “bread and cheese” is a slang term used to describe a low - paying job. It implies that the job only provides enough money to afford basic necessities like bread and cheese.
اصطلاح "نان و پنیر" یک اصطلاح عامیانه است برای توصیف یک شغل کم درآمد. این بدان معناست که این شغل فقط پول کافی برای تامین نیازهای اولیه مانند نان و پنیر را فراهم می کند.
...
[مشاهده متن کامل]

“He’s stuck in a bread and cheese job and can’t make ends meet. ”
In a conversation about financial struggles, someone might say, “I need to find a better job. I’m tired of living on bread and cheese. ”
Another person might comment, “Many young people start their careers with bread and cheese jobs before moving up the ladder. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-jobs/

بپرس