brazier

/ˈbreɪziər//ˈbreɪzɪə/

معنی: منقل، منقل اتش، برنج سازی
معانی دیگر: منقل (آتش)، آتشدان، مجمر، (فلزسازی) برنج ساز، برنج ریز، کسی که با برنج کار می کند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who makes brass objects.
اسم ( noun )
(1) تعریف: a metal container designed to hold hot coals or charcoal, and used for heating a room.

(2) تعریف: a similar object with a grill on the top, used for cooking meat.

جمله های نمونه

1. There was a brazier newly in use, and still smoking a little.
[ترجمه گوگل]منقلی تازه در حال استفاده بود و هنوز کمی سیگار می کشید
[ترجمه ترگمان]یک منقل آتش تازه برای استفاده از آن وجود داشت و هنوز هم کمی سیگار می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There was a brazier in a corner, where bits of chicken on wooden skewers were hissing over the coals.
[ترجمه گوگل]در گوشه ای منقلی بود که تکه های مرغ روی سیخ های چوبی روی زغال ها خش خش می کرد
[ترجمه ترگمان]در گوشه ای، یک منقل آتش نشسته بود و یک تکه مرغ که به سیخ سیخ شده بود، روی زغال سنگ می ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. On the ground, a brazier is indeed burning.
[ترجمه گوگل]روی زمین، منقلی واقعاً می سوزد
[ترجمه ترگمان]روی زمین، یک منقل آتش واقعا می سوزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This symbol represents a lamp or brazier on a stand from which a flame emerges.
[ترجمه گوگل]این نماد نشان دهنده یک چراغ یا منقل روی پایه است که از آن شعله بیرون می آید
[ترجمه ترگمان]این نماد نشان دهنده یک لامپ یا شعله بر روی یک پایه است که شعله آن پدیدار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She fed some wood chips to the brazier on the afterdeck, stirred the coals with a blackened blade, and began to knead the dough for the morning biscuits.
[ترجمه گوگل]او مقداری تراشه‌های چوب را به منقل روی عرشه‌ی پشتی خورد، زغال‌ها را با تیغه‌ای سیاه‌شده هم زد و شروع به ورز دادن خمیر برای بیسکویت‌های صبح کرد
[ترجمه ترگمان]مقداری هیزم به آتش زد و زغال را با تیغه سیاه از هم پاشید و شروع به جویدن خمیر نان صبح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Winter comes, people like around next to the brazier for heating.
[ترجمه گوگل]زمستان می آید، مردم برای گرم کردن در کنار منقل دوست دارند
[ترجمه ترگمان]زمستان می آید، آدم هایی مثل دور و کنار کوره برای گرم کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A Brazier had a little Dog, which was awith his master, and his constant companion.
[ترجمه گوگل]یک منقل سگ کوچکی داشت که همراه اربابش و همراه همیشگی او بود
[ترجمه ترگمان]روی کر یک سگ کوچک داشت که بر اربابش مسلط بود و همدم همیشگی او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. CPI special - purpose SMT backflow brazier lubricating oil. textile stereotypia machine stretching machine chain link oil.
[ترجمه گوگل]روغن روانکاری منقل ویژه CPI - SMT با جریان برگشتی کلیشه نساجی دستگاه کشش زنجیر روغن
[ترجمه ترگمان]پی پی پی پی پی پی پی پی پی پی ماشین ¬ های textile ماشین ¬ های متصل به ماشین ¬ های متصل به ماشین ¬ کار می ¬ شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If Brazier effect occurs on a stalk, it will bend after 25 % to 30 % of flexion.
[ترجمه گوگل]اگر اثر منقل روی یک ساقه رخ دهد، پس از 25٪ تا 30٪ خم شدن ساقه خم می شود
[ترجمه ترگمان]اگر اثر Brazier روی ساقه رخ دهد، پس از ۲۵ % تا ۳۰ % of خم خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A portable charcoal - burning brazier with a grill, used chiefly for cooking.
[ترجمه گوگل]منقل ذغالی قابل حمل با کباب پز که بیشتر برای پخت و پز استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]یک منقل زغال چوب با یک کبابی که عمدتا برای پختن غذا استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He turned and warmed his hands over a small charcoal brazier.
[ترجمه گوگل]برگشت و دست هایش را روی یک منقل کوچک زغالی گرم کرد
[ترجمه ترگمان]او برگشت و دست های خود را روی یک منقل زغال چوبی گرم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It was our shovelful of hot coals for the brazier.
[ترجمه گوگل]بیل زغال داغ ما برای منقل بود
[ترجمه ترگمان]برای منقل آتش، یک بیل پر از زغال داغ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Two beggar children, arms and legs as thin as sticks, stood beside a brazier singing a carol.
[ترجمه گوگل]دو کودک گدا با دست و پاهای لاغر مانند چوب کنار منقلی ایستاده بودند و سرود می خواندند
[ترجمه ترگمان]دو بچه گدا، بازو و پاها، مثل چوب، کنار منقل آتش ایستاده بودند و با carol آواز می خواندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He found him sitting in his canvas chair beside a brazier, drinking Guinness with the chief armourer.
[ترجمه گوگل]او را دید که روی صندلی بومش کنار منقل نشسته و با زره پوش اصلی گینس می نوشد
[ترجمه ترگمان]او را دید که در صندلی برزنتی کنار منقل آتش نشسته است و با رئیس armourer مشغول کار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Two female slaves were tending a small fire in a brazier in the antechamber, and when Burun entered they veiled themselves.
[ترجمه گوگل]دو کنیز مشغول مراقبت از آتش کوچکی در منقلی در پیش اتاق بودند و وقتی برون وارد شد، خود را حجاب کردند
[ترجمه ترگمان]دو برده ماده در اتاق انتظار یک آتش کوچک در آتش نشسته بودند و هنگامی که Burun وارد شدند، خود را در نقاب دار پنهان کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

منقل (اسم)
brazier, broiler, fire-pan

منقل اتش (اسم)
brazier

برنج سازی (اسم)
brazier

انگلیسی به انگلیسی

• metal dish that holds burning coals (also brasier)
a brazier is a large metal container in which people make a fire when they are outside in cold weather.

پیشنهاد کاربران

noun
[count]
1 : a container for holding burning coals
2 chiefly US : a device on which food is cooked over high heat
منقل آتش

بپرس