فعل ناگذر ( intransitive verb )حالات: brays, braying, brayed
• (1)تعریف: to shout the harsh, breathy cry of a donkey.
• (2)تعریف: to make a loud sound similar to such a cry.
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to utter in a loud, unpleasant tone.
- He had a tendency to bray his complaints.
[ترجمه گوگل] او تمایل داشت شکایت های خود را به زبان بیاورد [ترجمه ترگمان] به عرعر کردن شکایت داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )حالات: brays, braying, brayed
• : تعریف: to pound until fine, in or as if in a mortar. • مشابه: pulverize
جمله های نمونه
1. the bray and roar of traffic
صدای بلند و گوشخراش وسایط نقلیه
2. the loud bray of donkeys woke me up
صدای بلند عرعر خرها بیدارم کرد.
3. If a donkey brays at you, don’t bray at him.
[ترجمه Chatterbox] اگر الاغی سرت عرعر کشید تو سرش عرعر نکش. ( اصطلاح و کنایه ای هست که میگه اگر کسی باهات کار بدی کرد تو کار بدش را جواب نده و بهش بی محلی کن )
|
[ترجمه گوگل]اگر الاغی به تو فحاشی کرد، به او دعا نکن [ترجمه ترگمان]اگر یک الاغ در حال عرعر کردن با شما عرعر می کند، bray نکنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. They bray most that can do least.
[ترجمه گوگل]آنها بیشترین چیزی را که میتوانند انجام دهند، انجام میدهند [ترجمه ترگمان]آن ها عرعر کردن را بیشتر از همه می توانند انجام دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. If a donkey bray at you, don't bray at him.
[ترجمه گوگل]اگر الاغی به تو سَر می زند، به او دعا نکن [ترجمه ترگمان]اگر a عرعر کنید، bray را don [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The narrow, hot streets dinned with the silver bray of trumpets and the shrieks of dying men and women.
[ترجمه گوگل]خیابان های باریک و داغ با صدای شیپورهای نقره ای و فریاد مردان و زنان در حال مرگ شام می خوردند [ترجمه ترگمان]کوچه های تنگ و گرم که the silver و فریادهای مردان محتضر و زنان محتضر به گوش می رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Fattah, Bray said, proposed the stock purchase with a caveat that the profit-sharing contract would be terminated.
[ترجمه گوگل]بری گفت که فتاح خرید سهام را با این اخطار پیشنهاد کرد که قرارداد مشارکت در سود فسخ خواهد شد [ترجمه ترگمان]به گفته فتاح، برای خرید سهام هشدار داد که قرارداد اشتراک سود به اتمام خواهد رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Above the decorous chat, the familiar bray of Peregrine's voice could be heard.
[ترجمه گوگل]بالای گپ زیبا، صدای آشنای پرگرین به گوش می رسید [ترجمه ترگمان]در حالی که صدای تلق تلق تلق تلق تلق تلق تلق تلق و گوش فرا می رسید، [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Bray and Greenway had now sold the idea for thigh cream two more times.
[ترجمه گوگل]بری و گرین وی اکنون دو بار دیگر ایده کرم ران را فروخته بودند [ترجمه ترگمان]برای بره و راه سبز این ایده را دو بار به کرم ران فروخته بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. That should keep him away from Olinda Bray! Good heavens!
[ترجمه گوگل]این باید او را از اولیندا برای دور نگه دارد! بهشت بخیر! [ترجمه ترگمان]\"این باید اونو از\" Olinda بری \" دور نگه داره خدای من! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Low-born king's intimates, Reynold Bray, Richard Empson and Edmund Dudley, devoted themselves to extortion, while the king's spies and "promoters" roamed and listened everywhere.
[ترجمه گوگل]رینولد بری، ریچارد امپسون و ادموند دادلی، نزدیکان کمپای پادشاه، خود را وقف اخاذی کردند، در حالی که جاسوسان و «مبلغان» پادشاه در همه جا پرسه میزدند و گوش میدادند [ترجمه ترگمان]در حالی که جاسوسان پادشاه، ریچارد Empson و ادموند دادلی، خود را به اخاذی دعوت می کردند، در حالی که جاسوسان پادشاه و تونی در همه جا پرسه می زدند و به همه جا گوش می دادند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Margaret Bray says that is a necessary and effective measure.
[ترجمه گوگل]مارگارت بری می گوید که این یک اقدام ضروری و مؤثر است [ترجمه ترگمان]مارگارت بری می گوید این یک تدبیر ضروری و موثر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. “Sugar is sugar, ” said Dr. Bray, professor of medicine at the Pennington Biomedical Research Center in Baton Rouge, La.
[ترجمه گوگل]دکتر بری، استاد پزشکی در مرکز تحقیقات زیست پزشکی پنینگتون در باتون روژ، لا، گفت: "شکر شکر است " [ترجمه ترگمان]دکتر بری، استاد پزشکی در مرکز تحقیقات پزشکی Pennington در Baton Rouge، La گفت: \" شکر شکر است \" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. IF a donkey brays at you, don't bray at him.
[ترجمه گوگل]اگر الاغی به تو فحش داد، به او دعا نکن [ترجمه ترگمان]اگر الاغ از طرف شما عرعر می کند، bray نکنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
عرعر (اسم)
ailanthus, bray, heehaw
عرعرکردن (فعل)
bray, heehaw
انگلیسی به انگلیسی
• harsh cry of a donkey, heehaw utter a loud harsh cry like a donkey when a donkey brays, it makes the loud, harsh sound that donkeys make. verb here but can also be used as a count noun. e.g. ...the bray of a donkey.
پیشنهاد کاربران
گاهی به معنی شیهه اسب هم هست.
🧸 کلماتی کاربردی برای توصیف صدای حیوانات مختلف: 📢 ❗️نکته: بعضی صداها در حیوانات مختلف مشترک است. . . ✅ سگ: bark / woof 🐶 ✅ سگ ( در حین عصبانیت ) : growl 🐶 ✅ توله سگ: yap 🐶 ... [مشاهده متن کامل]
عر عر کردن خر عر زدن گریه نوزاد با صدای بلند حرف خود زا با داد و بیداد گفتن ( همون عر زدن خودمون ) با صدای ناهنجار خندیدن یا گریه کردن یا داد زدن
عرعر الاغ، شیهه، عر عر کردن The cry of a donkey با صدای بلند و ناهنجار خندیدن A loud goofy laugh Laugh loudly and harshly Fire alarms clanged and burglar alarms brayed A braying singing voice