1. he has more brawn than brain
عضله ی قوی بیشتر دارد تا عقل و درایت.
2. A wanton woman prefers brawn to brains.
[ترجمه گوگل]یک زن بداخلاق قهوه ای را به مغز ترجیح می دهد
[ترجمه ترگمان]یک زن هرزه عضلانی را به مغز و مغز ترجیح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. They relied on brains rather than brawn.
[ترجمه گوگل]آنها به جای مغز متکی به مغز بودند
[ترجمه ترگمان]بیشتر به مغز تکیه می کردند تا عضلات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. In this job you need both brains and brawn.
[ترجمه گوگل]در این شغل شما هم به مغز و هم به مغز نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]در این شغل شما هم به مغز و هم برای عضله احتیاج دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He's got plenty of brains as well as brawn.
[ترجمه گوگل]او همچنین مغزهای زیادی دارد و همچنین ضخیم است
[ترجمه ترگمان]مغز زیادی هم به اندازه ماهیچه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. You need brains as well as brawn to do this job.
[ترجمه گوگل]شما برای انجام این کار به مغز و همچنین قوهای نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]شما برای انجام این کار به مغز و نیز عضله نیاز دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Jobs requiring mere brawn are dwindling, replaced by lower-paid jobs requiring skill, education and a high degree of interpersonal polish.
[ترجمه گوگل]مشاغلی که صرفاً نیاز به تناسب اندام دارند در حال کاهش هستند و جای خود را به مشاغل کم درآمدی می دهند که به مهارت، تحصیلات و درجه بالایی از صیقل دادن بین فردی نیاز دارند
[ترجمه ترگمان]مشاغل با دست مزد پایین که نیاز به مهارت، تحصیلات و درجه بالایی از جلای بین فردی دارند، رو به کاهش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Gammage was the brains, and Seals was the brawn.
[ترجمه گوگل]گاماژ مغزها بود و مهرها مغزها
[ترجمه ترگمان]Gammage مغز، نیروی دریایی، ماهیچه و ماهیچه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The battle of brawn . . . and the clash of the coxes.
10. The battle was won by brain rather than brawn.
[ترجمه گوگل]این نبرد به جای اینکه با قوه قهریه برنده شود، با مغز پیروز شد
[ترجمه ترگمان]این نبرد به جای عضله، توسط مغز به پیروزی رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Brawn is usually square in shape and therefore quite unlike a sausage, although it is classified as one.
[ترجمه گوگل]براون معمولاً مربع شکل است و بنابراین کاملاً بر خلاف سوسیس است، اگرچه به عنوان یکی طبقه بندی می شود
[ترجمه ترگمان]Brawn معمولا به شکل مربعی است و بنابراین بی شباهت به یک سوسیس نیست، اگر چه به عنوان یکی از آن ها طبقه بندی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Brawn would be made from the trotters and the ears, and then there was the head.
[ترجمه گوگل]براون از ران و گوشها ساخته میشد و سپس سر بود
[ترجمه ترگمان]Brawn از the و گوش ساخته می شد و آنگاه سر در میان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. What they lack in brawn they make up for in skill.
[ترجمه گوگل]آنچه را که در قهقهه کم دارند در مهارت جبران می کنند
[ترجمه ترگمان]آنچه را که کم دارند برای مهارت بالا می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. There was brawn, a meat boiled with sugar and cloves, thickened with cinnamon and ginger and garnished with boar ribs.
[ترجمه گوگل]قهوه ای بود، گوشتی که با شکر و میخک آب پز شده بود، با دارچین و زنجبیل غلیظ شده بود و با دنده های گراز تزئین شده بود
[ترجمه ترگمان]عضله داشت، یک گوشت آب پز با شکر و میخک، غلیظ با دارچین و زنجبیل که به گوشت گراز آراسته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید