brassily


معنی: باپررویی، بی شرمانه، گستاخ وار، شبیه فلز برنج
معانی دیگر: گستا  وار

مترادف ها

باپررویی (قید)
brassily, cheekily

بی شرمانه (قید)
brassily, shamelessly

گستاخ وار (قید)
brassily

شبیه فلز برنج (قید)
brassily

پیشنهاد کاربران

بپرس