1. her shyness is counterbalanced by her husband's brashness
پررویی شوهرش کم رویی او را جبران می کند.
2. He contrasted her brashness unfavourably with his mother's gentleness.
[ترجمه گوگل]گستاخی او را به طرز نامطلوبی با مهربانی مادرش مقایسه کرد
[ترجمه ترگمان]او با ملایمت مادرش را به طور غیر منطقی در میان گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او با ملایمت مادرش را به طور غیر منطقی در میان گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He was a typical showman with a brashness bordering on arrogance.
[ترجمه گوگل]او یک شومن معمولی بود که گستاخی هم مرز با تکبر داشت
[ترجمه ترگمان]اون مردی بود که با تکبر و تکبر، یه آدم معمولی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اون مردی بود که با تکبر و تکبر، یه آدم معمولی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. To many this brashness spoke volumes about the form which urban redevelopment was taking.
[ترجمه گوگل]برای بسیاری، این گستاخی در مورد شکلی که توسعه مجدد شهری به خود گرفته بود، سخن گفت
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری از این brashness حجم در مورد فرمی که توسعه مجدد شهری در حال گرفتن بود، صحبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری از این brashness حجم در مورد فرمی که توسعه مجدد شهری در حال گرفتن بود، صحبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A similar brashness defined her forays into public society as the first lady of the Kremlin.
[ترجمه گوگل]گستاخی مشابهی هجوم او به جامعه عمومی را به عنوان بانوی اول کرملین تعریف کرد
[ترجمه ترگمان]یکی از brashness مشابه، تاخت و تاز خود را در جامعه عمومی به عنوان بانوی اول کرملین تعریف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یکی از brashness مشابه، تاخت و تاز خود را در جامعه عمومی به عنوان بانوی اول کرملین تعریف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. You may display anger and brashness .
[ترجمه گوگل]ممکن است عصبانیت و گستاخی را نشان دهید
[ترجمه ترگمان]ممکن است عصبانیت و عصبانیت را از خود نشان دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ممکن است عصبانیت و عصبانیت را از خود نشان دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Such brashness is typical in Wenzhou.
[ترجمه گوگل]چنین گستاخی در ونژو معمول است
[ترجمه ترگمان]چنین brashness در Wenzhou معمول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چنین brashness در Wenzhou معمول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It is true that turmoil, brashness, and a feeling of loneliness amid the millions have always marked life in the city.
[ترجمه گوگل]درست است که آشفتگی، گستاخی و احساس تنهایی در میان میلیون ها نفر همیشه زندگی در شهر را نشانه رفته است
[ترجمه ترگمان]درست است که آشفتگی، brashness، و احساس تنهایی در میان میلیونها نفر همیشه زندگی را در شهر مشخص کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]درست است که آشفتگی، brashness، و احساس تنهایی در میان میلیونها نفر همیشه زندگی را در شهر مشخص کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The opprobrium and enmity he incurred were caused by his outspoken brashness.
[ترجمه گوگل]بداخلاقی و دشمنی او ناشی از گستاخی صریح او بود
[ترجمه ترگمان]رسوایی و دشمنی که متحمل می شد ناشی از brashness رک او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رسوایی و دشمنی که متحمل می شد ناشی از brashness رک او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Even though Communist rule is months away, Zunzi is paying the price for his brashness.
[ترجمه گوگل]با وجود اینکه ماه ها به حکومت کمونیستی می گذرد، زونزی بهای بی حیایی خود را می پردازد
[ترجمه ترگمان]حتی با وجود اینکه حکومت کمونیست چند ماه پس از آن سپری شده است، Zunzi تاوان for را می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حتی با وجود اینکه حکومت کمونیست چند ماه پس از آن سپری شده است، Zunzi تاوان for را می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. In contrast with the restrained, clipped hautecouture shots of the Fifties, Bailey's pictures generated boldness, brashness, sexuality.
[ترجمه گوگل]برخلاف نماهای اوتکوتور محدود و بریده شده دهه پنجاه، تصاویر بیلی جسارت، گستاخی و تمایلات جنسی را ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با عکس های restrained، تصاویر Fifties، pictures، تمایلات جنسی، boldness، تمایلات جنسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با عکس های restrained، تصاویر Fifties، pictures، تمایلات جنسی، boldness، تمایلات جنسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Apparently, American girls were safer, but I was forever shocked by my friends’ brashness and their insubordination to their parents.
[ترجمه گوگل]ظاهراً دختران آمریکایی امنتر بودند، اما من برای همیشه از گستاخی دوستانم و نافرمانی آنها نسبت به والدینشان شوکه شدم
[ترجمه ترگمان]ظاهرا، دختران آمریکایی امن تر بودند، اما برای همیشه از دوستان من و نافرمانی آن ها نسبت به والدینشان شوکه شده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ظاهرا، دختران آمریکایی امن تر بودند، اما برای همیشه از دوستان من و نافرمانی آن ها نسبت به والدینشان شوکه شده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Natives will cringe and squirm with embarrassment at such brashness.
[ترجمه گوگل]بومیان از چنین وقاحتی از خجالت به خود می پیچند و می پیچند
[ترجمه ترگمان]مردم بومی از خجالت سرخ می شوند و خود را از خجالت سرخ می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مردم بومی از خجالت سرخ می شوند و خود را از خجالت سرخ می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Victory has brought Armstrong fame, wealth and softened some of the brashness he displayed as a young rider.
[ترجمه گوگل]پیروزی برای آرمسترانگ شهرت، ثروت به ارمغان آورد و جسارتی را که او به عنوان یک سوارکار جوان نشان می داد، نرم کرد
[ترجمه ترگمان]پیروزی، شهرت و ثروت آرمسترانگ را به ارمغان آورده است و برخی از the را که وی به عنوان یک سوارکار جوان به نمایش می گذاشت، نرم تر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پیروزی، شهرت و ثروت آرمسترانگ را به ارمغان آورده است و برخی از the را که وی به عنوان یک سوارکار جوان به نمایش می گذاشت، نرم تر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید