branding


معنی: علامت گذاری

جمله های نمونه

1. branding iron
آهنی که با آن جانور را داغ می زنند

2. The successful branding and marketing of the new beer has already boosted sales and increased profits.
[ترجمه گوگل]برندسازی و بازاریابی موفق آبجو جدید قبلاً باعث افزایش فروش و افزایش سود شده است
[ترجمه ترگمان]مارک تجاری موفق و بازاریابی آبجو جدید، فروش را افزایش داده و سود را افزایش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The system using freezing instead of hot branding has been working for 1years and the firm has now won a Royal Warrant.
[ترجمه گوگل]سیستمی که از فریز کردن به جای نام تجاری داغ استفاده می‌کند به مدت 1 سال کار می‌کند و شرکت اکنون برنده یک ضمانت نامه سلطنتی شده است
[ترجمه ترگمان]سیستم با استفاده از یخ زدن به جای علامت گذاری داغ به مدت ۱ سال کار می کند و شرکت اکنون حکم سلطنتی را به دست آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Was that branding so early and deep that nothing would heal over it?
[ترجمه گوگل]آیا آن برندسازی آنقدر زود و عمیق بود که هیچ چیز آن را التیام بخشید؟
[ترجمه ترگمان]آیا این نشانه آن قدر زود و عمیق بود که هیچ چیز آن را شفا نمی داد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This branding element can be a useful source of revenue, as this space can be sold to advertise local businesses.
[ترجمه گوگل]این عنصر نام تجاری می تواند منبع درآمد مفیدی باشد، زیرا این فضا می تواند برای تبلیغ مشاغل محلی فروخته شود
[ترجمه ترگمان]این آلمان برندینگ می تواند منبع مفیدی از درآمد باشد، زیرا این فضا را می توان برای تبلیغ تجارت های محلی به فروش رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His hot hands branding her flesh for evermore was the very worst punishment of all.
[ترجمه گوگل]دست‌های داغ او که گوشت او را برای همیشه می‌خواند، بدترین مجازات بود
[ترجمه ترگمان]دست داغ او را برای همیشه داغ کرده بود، بدترین مجازاتی بود که از همه بدتر می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The lack of a widely-used system of branding hampered official efforts to hinder the disposal of stolen animals.
[ترجمه گوگل]فقدان یک سیستم پرکاربرد برندسازی، تلاش‌های رسمی برای ممانعت از دفع حیوانات دزدیده شده را مختل کرد
[ترجمه ترگمان]فقدان یک سیستم استفاده گسترده از نام تجاری مانع تلاش های مقامات برای جلوگیری از مصرف حیوانات به سرقت رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Branding the Black Chamber highly illegal, he at once directed that all its State Department funds be cut off.
[ترجمه گوگل]او که اتاق سیاه را به شدت غیرقانونی نامید، بلافاصله دستور داد که تمام بودجه وزارت امور خارجه آن قطع شود
[ترجمه ترگمان]با ایجاد نام تجاری در اتاق سیاه بسیار غیر قانونی است، او بلافاصله دستور داد که تمام وجوه وزارت کشور قطع شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Potential customers for freeze branding could well be put off by seeing this biased statement in a reputable magazine.
[ترجمه گوگل]مشتریان بالقوه برای فریز کردن نام تجاری می توانند با دیدن این بیانیه مغرضانه در یک مجله معتبر به تعویق بیفتند
[ترجمه ترگمان]مشتریان بالقوه برای مسدود کردن نام تجاری را می توان با دیدن این بیانیه مغرضانه در یک مجله مشهور، کنار گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To do otherwise would have been tantamount to branding yourself an obscene, inhuman monster, an outcast from civilized society.
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت، به منزله این بود که خود را یک هیولای زشت و غیرانسانی، یک طرد شده از جامعه متمدن معرفی کنید
[ترجمه ترگمان]اگر در غیر این صورت به مثابه تبدیل به یک هیولای زشت و غیر انسانی و یک مطرود از جامعه متمدن می بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Many opposed them on religious grounds, branding them Satanic; others saw them as deeply irrational and unbefitting of a modern military.
[ترجمه گوگل]بسیاری به دلایل مذهبی با آنها مخالفت کردند و آنها را شیطانی خواندند دیگران آنها را عمیقا غیرمنطقی و نامناسب با یک ارتش مدرن می دانستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها در زمینه مذهبی با آن ها مخالفت کردند و آن ها را شیطانی توصیف کردند؛ دیگران آن ها را بسیار نامعقول و unbefitting از یک ارتش مدرن دیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Along with industrial colony's blooming, the colony branding has become more and more popular both in business and theory circle.
[ترجمه گوگل]همراه با شکوفایی مستعمره های صنعتی، نام تجاری کلنی هم در تجارت و هم در دایره تئوری محبوبیت بیشتری پیدا کرده است
[ترجمه ترگمان]در کنار شکوفایی کلونی صنعتی، برندی شدن کلنی، هم در محیط و هم در دایره تیوری، محبوب تر و محبوب تر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Branding. The private club experience is known to the target segment of this club apartment model of serviced apartments.
[ترجمه گوگل]نام تجاری تجربه باشگاه خصوصی برای بخش هدف این مدل آپارتمان باشگاهی از آپارتمان های خدماتی شناخته شده است
[ترجمه ترگمان]ایجاد نام تجاری تجربه باشگاه خصوصی به بخش هدف مدل آپارتمان این باشگاه مجهز شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We will provide branding guidelines and look and feel.
[ترجمه گوگل]ما دستورالعمل های برندینگ و ظاهر و احساس را ارائه خواهیم داد
[ترجمه ترگمان]ما دستورالعمل های مارک تجاری را ارایه خواهیم کرد و احساس و احساس می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In addition, CORONA further plans diversified branding strategies regarding the ever - changing lifestyle and industrial chain.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، CORONA استراتژی‌های برندسازی متنوعی را در رابطه با سبک زندگی و زنجیره صنعتی همیشه در حال تغییر برنامه‌ریزی می‌کند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، corona برنامه های برندینگ را با توجه به سبک زندگی همواره در حال تغییر و زنجیره صنعتی طرح ریزی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

علامت گذاری (اسم)
marking, branding, demarcation

انگلیسی به انگلیسی

• act of burning with a hot iron; act of stigmatizing, act of marking with disgrace

پیشنهاد کاربران

نمانام، نام تجاری، نشان تجاری،
عمل سوزاندن با آهن داغ. عمل انگ زدن، عمل نشانه گذاری با رسوایی
عبارت یا طرح یا نماد یا هر ویژگی دیگری که مشخص کنندهٔ خدمات یا فروشندهٔ محصولی ویژه باشد که به وسیلهٔ آن از دیگر محصولات و خدمات مشابه متمایز می گردد.
branding ( کشاورزی - علوم دامی )
واژه مصوب: داغ گذاری
تعریف: علامت گذاری با داغ کردن گوسفند برای تشخیص آن
برندسازی ( در تجارت الکترونیک )

بپرس