1. he was branded as a spy
به او تهمت جاسوسی زدند.
2. that scene was forever branded in her mind
آن صحنه برای همیشه در خاطرش نقش بست.
3. They branded her a coward for informing on her colleagues during the interrogation.
[ترجمه گوگل]آنها او را به دلیل اطلاع رسانی به همکارانش در بازجویی، ترسو خواندند
[ترجمه ترگمان]آن ها او را به خاطر اطلاع دادن از همکارانش در طی بازجویی به یک بزدل برچسب زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها او را به خاطر اطلاع دادن از همکارانش در طی بازجویی به یک بزدل برچسب زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He was branded an unfeeling bully.
[ترجمه گوگل]او را یک قلدر بی احساس نامیدند
[ترجمه ترگمان] اون یه قلدر بی احساس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اون یه قلدر بی احساس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. From then on he was branded as traitor.
[ترجمه گوگل]از آن به بعد او را به عنوان خائن معرفی کردند
[ترجمه ترگمان]از آن زمان به بعد او را خائن خطاب می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از آن زمان به بعد او را خائن خطاب می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The cowboys branded a hundred calves in the roundup.
[ترجمه گوگل]کابوی ها در جمع صد گوساله را علامت گذاری کردند
[ترجمه ترگمان]کابوی ها صد گوساله را برای جمع آوری اعانه جمع کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کابوی ها صد گوساله را برای جمع آوری اعانه جمع کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. His unhappy childhood has branded him for life.
[ترجمه گوگل]کودکی ناخوشایند او را برای زندگی نامگذاری کرده است
[ترجمه ترگمان]دوران کودکی ناخوشایند او را به خاطر زندگی داغ کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دوران کودکی ناخوشایند او را به خاطر زندگی داغ کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The press branded him a liar.
[ترجمه گوگل]مطبوعات او را دروغگو معرفی کردند
[ترجمه ترگمان]مطبوعات او را دروغ گو خطاب می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مطبوعات او را دروغ گو خطاب می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Her criminal record branded her for life.
[ترجمه گوگل]سابقه جنایی او او را مادام العمر نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]سابقه جنایی او برای زندگی او را داغ کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سابقه جنایی او برای زندگی او را داغ کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He was branded a coward in some newspapers.
[ترجمه گوگل]در برخی روزنامه ها او را ترسو می خواندند
[ترجمه ترگمان]او را در برخی روزنامه ها به عنوان بزدل برچسب زده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او را در برخی روزنامه ها به عنوان بزدل برچسب زده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Prison has branded him for life.
[ترجمه گوگل]زندان او را مادام العمر کرده است
[ترجمه ترگمان]زندان او را به خاطر زندگی داغ کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زندان او را به خاطر زندگی داغ کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The newspapers have branded the rebel MP disloyal.
[ترجمه گوگل]روزنامه ها نماینده شورشی را بی وفا معرفی کرده اند
[ترجمه ترگمان]روزنامه ها نام نماینده شورشیان خائن را خائن نامیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]روزنامه ها نام نماینده شورشیان خائن را خائن نامیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Stealing that money has branded Jim for life - no-one will trust him again.
[ترجمه گوگل]دزدیدن آن پول، جیم را مادام العمر نشان داده است - هیچ کس دوباره به او اعتماد نخواهد کرد
[ترجمه ترگمان]دزدیدن آن پول جیم را به خاطر زندگی بدنام می کند - هیچ کس دوباره به او اعتماد نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دزدیدن آن پول جیم را به خاطر زندگی بدنام می کند - هیچ کس دوباره به او اعتماد نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The company has been branded racist by some of its own staff.
[ترجمه گوگل]این شرکت توسط برخی از کارکنان خود نژادپرست خوانده شده است
[ترجمه ترگمان]این شرکت توسط برخی از کارکنان خود نژاد پرست خوانده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این شرکت توسط برخی از کارکنان خود نژاد پرست خوانده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The experiences of his unhappy childhood are branded on his memory.
[ترجمه گوگل]تجربیات دوران کودکی ناخوشایند او در حافظه او نقش بسته است
[ترجمه ترگمان]تجارب دوران کودکی ناخوشایند او بر حافظه وی اثر گذاشته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تجارب دوران کودکی ناخوشایند او بر حافظه وی اثر گذاشته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید