brakeman

/ˈbreɪkmən//ˈbreɪkmən/

معنی: ترمزبان ترن، متصدی ترمز ماشین وترن وغیره
معانی دیگر: (راه آهن) ترمزچی، متصدی ترمز، کمک راننده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: brakemen
• : تعریف: a member of a railroad crew whose duties include inspecting the train and assisting the conductor.

جمله های نمونه

1. Later he was a brakeman, clerk, and machinistS helper.
[ترجمه گوگل]بعداً ترمزدار، منشی و یاور ماشین بود
[ترجمه ترگمان]چندی بعد، او کارمند اداره پلیس، کارمند و دستیارش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Chicago! Chicago! called the Brakeman, slamming open the door. They were rushing into a more crowded yard, alive with the clatter and clang of life.
[ترجمه گوگل]شیکاگو! شیکاگو! ترمزدار را صدا کرد و در را به شدت باز کرد آنها با عجله به داخل حیاط شلوغ تری می دویدند و با صدای تق تق و صدای زندگی زنده بودند
[ترجمه ترگمان]شیکاگو شیکاگو زنگ را به صدا در آورد و در را به هم کوبید آن ها به داخل یک حیاط شلوغ و پر از صدای زنگ و صدا وارد شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The brakeman concatenated two freight cars.
[ترجمه گوگل]ترمزدار دو واگن باری را به هم متصل کرد
[ترجمه ترگمان] The \"، دوتا ماشین باری\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The brakeman coupled two freight cars.
[ترجمه گوگل]ترمزدار دو واگن باری را جفت کرد
[ترجمه ترگمان]The دو ماشین باری همراه داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The hearse was manned by a driver and a brakeman — both dressed in black and wearing top hats. The horses were white Percheron with black plumes on their heads.
[ترجمه گوگل]ماشین نعش کش توسط یک راننده و یک ترمزدار - هر دو لباس مشکی پوشیده و کلاه بالایی بر سر داشتند اسب‌ها پرچرون سفید بودند با پرهای سیاه روی سرشان
[ترجمه ترگمان]جنازه کش توسط یک راننده و یک راننده brakeman که کلاه سیاه پوشیده و کلاهی بر سر داشتند، سوار شده بود اسب ها با پره ای سیاه روی سرشان سفید شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ترمزبان ترن (اسم)
brakeman

متصدی ترمز ماشین و ترن و غیره (اسم)
brakeman

انگلیسی به انگلیسی

• one who assists the conductor of a train and oversees the operation of the train's brakes

پیشنهاد کاربران

brakeman ( حمل‏ونقل ریلی )
واژه مصوب: ترمزبان
تعریف: یکی از مأموران قطار یا محوطۀ ایستگاه که وظیفۀ وارسی شیرهای ترمز را بر عهده دارد

بپرس