brake pedal

/ˈbreɪk ˈpedl̩//breɪk ˈpedl̩/

(noun) پدال ترمز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a device in a vehicle that you push with your foot in order to slow or stop the vehicle.

جمله های نمونه

1. The harder the brake pedal is pressed, the greater the car's deceleration.
[ترجمه گوگل]هر چه بیشتر پدال ترمز فشار داده شود، سرعت خودرو بیشتر می شود
[ترجمه ترگمان]هر چه پدال ترمز فشار بیشتری داشته باشد، سرعت اتومبیل بیشتر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She pressed her foot down sharply on the brake pedal.
[ترجمه گوگل]پایش را به شدت روی پدال ترمز فشار داد
[ترجمه ترگمان]او پایش را روی پدال ترمز فشار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Turn a special key, press the brake pedal, and your car's brakes lock.
[ترجمه گوگل]یک کلید مخصوص را بچرخانید، پدال ترمز را فشار دهید و ترمز ماشین شما قفل شود
[ترجمه ترگمان]یک کلید ویژه بردارید، پدال ترمز را فشار دهید و قفل ترمز ماشین تان را فشار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Slowly depress the accelerator/brake pedal.
[ترجمه گوگل]به آرامی پدال گاز/ترمز را فشار دهید
[ترجمه ترگمان]پدال گاز را فشار دهید و پدال ترمز را فشار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The brake pedal had just snapped off.
[ترجمه گوگل]پدال ترمز تازه جدا شده بود
[ترجمه ترگمان]پدال ترمز فوری قطع شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Chain your steering wheel to the clutch, brake pedal or a seat.
[ترجمه گوگل]فرمان خود را به کلاچ، پدال ترمز یا صندلی زنجیر کنید
[ترجمه ترگمان]فرمان اتومبیل را به سمت کلاچ، پدال ترمز و یا صندلی تنظیم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The brake pedal likewise; when fitted with anti-lock brakes, pedal response is woefully mushy.
[ترجمه گوگل]پدال ترمز نیز به همین ترتیب هنگامی که به ترمزهای ضد قفل تعبیه شده است، واکنش پدال به طرز تاسف باری مات است
[ترجمه ترگمان]پدال ترمز نیز به همین ترتیب است؛ هنگام نصب با ترمز ضد قفل، پاسخ پدال به شدت نرم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He thought: we could have pressed the brake pedal.
[ترجمه گوگل]فکر کرد: می توانستیم پدال ترمز را فشار دهیم
[ترجمه ترگمان]فکر کرد: می تونیم پدال ترمز فشار بدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I found the brake pedal and the wheels locked.
[ترجمه گوگل]دیدم پدال ترمز و چرخ ها قفل شده اند
[ترجمه ترگمان]پدال ترمز و چرخ ها را قفل کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The brake pedal is on the right, the accelerator in the middle.
[ترجمه گوگل]پدال ترمز در سمت راست و گاز در وسط قرار دارد
[ترجمه ترگمان]پدال ترمز در سمت راست و پدال گاز در وسط قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. So even with the brake pedal to the floor on wet roads, you can still retain steering control.
[ترجمه گوگل]بنابراین حتی با پدال ترمز روی زمین در جاده های خیس، همچنان می توانید کنترل فرمان را حفظ کنید
[ترجمه ترگمان]بنابراین حتی با فشردن پدال ترمز به کف جاده های مرطوب، شما هنوز هم می توانید کنترل فرمان را حفظ کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Often you can feel the brake pedal pulsing when the ABS system is operating.
[ترجمه گوگل]اغلب وقتی سیستم ABS کار می کند، می توانید احساس کنید که پدال ترمز می تپد
[ترجمه ترگمان]اغلب شما می توانید پدال ترمز را وقتی که سیستم ABS فعال است، احساس کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I pressed the brake pedal, but nothing happened.
[ترجمه گوگل]پدال ترمز را فشار دادم اما چیزی نشد
[ترجمه ترگمان]پدال ترمز را فشار دادم، اما هیچ اتفاقی نیافتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. With heavier brake pedal application, the conventional friction brakes also come into play.
[ترجمه گوگل]با استفاده از پدال ترمز سنگین تر، ترمزهای اصطکاکی معمولی نیز وارد عمل می شوند
[ترجمه ترگمان]با کاربرد پدال ترمز سنگین تر، ترمزها نیز وارد عمل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. When the brake pedal is depressed, the handbrake works.
[ترجمه گوگل]هنگامی که پدال ترمز فشرده می شود، ترمز دستی کار می کند
[ترجمه ترگمان]وقتی پدال ترمز فشار وارد می کند، handbrake کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• device for slowing or stopping a vehicle

پیشنهاد کاربران

قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی:
hood ( American ) / bonnet ( British ) = کاپوت
headlight / headlamp ( British ) = چراغ جلو
taillight / rear light ( British ) = چراغ عقب
front bumper = سپر جلو
...
[مشاهده متن کامل]

rear bumper = سپر عقب
windscreen ( British ) / windshield ( American ) = شیشه جلو
rear window = شیشه عقب
side window = شیشه بغل
windscreen wiper ( British ) / windshield wiper ( American ) = برف پاک کن
roof = سقف
sunroof = پنجره سقفی
roofrack = باربند

trunk ( American ) / boot ( British ) = صندوق عقب
antenna ( American ) / aerial ( British ) = آنتن
tailpipe / exhaust / exhaust pipe = لوله اگزوز
wing ( British ) / fender ( American ) = گلگیر
tire ( American ) / tyre ( British ) = چرخ
hubcap / wheel cover / wheel trim = قالپاق
spare tire / spare tyre = لاستیک زاپاس
chassis = شاسی
number plate ( British ) / license plate ( American ) = پلاک
gas pedal ( American ) / accelerator ( British ) = پدال گاز
brake pedal = پدال ترمز
clutch = کلاچ
emergency brake ( American ) / handbrake ( British ) = ترمز دستی
brake pad = لنت ترمز
wing mirror ( British ) / side - view mirror ( American ) = آینه بغل
rear - view mirror = آینه وسط
steering wheel = فرمان
horn = بوق
ignition = استارت
gear lever ( British ) / gear stick ( British ) / gear shift ( American ) = دسته دنده
instrument panel = صفحه نشانگر آمپر ها
milometer ( British ) / mileometer ( British ) / odometer ( American ) / the clock ( informal ) = کیلومتر شمار
speedometer = سرعت سنج
fuel gauge = آمپر سوخت
tachometer / rev counter = تاکومتر، دور سنج موتور
satnav / sat nav ( satellite navigation ) = مسیریاب، مکان یاب
glove compartment / glove box = جعبه داشبورد
dashboard = داشبورد
seat belt = کمربند ایمنی
door handle = دستگیره در
cooler = کولر
heater = بخاری
air vent = دریچه کولر ( و بخاری )
headrest = پشت سری صندلی
visor = آفتاب گیر
driver's seat = صندلی راننده
passenger seat = صندلی شاگرد
stop light / brake light = چراغ ترمز
reversing light ( British ) / backup light ( American ) = چراغ دنده عقب
turn signal ( American ) / indicator ( British ) / blinker ( informal ) = راهنما
oil filter = فیلتر روغن
air filter = فیلتر هوا
radiator = رادیاتور
fuel tank = باک بنزین
gas cap / filler cap = درپوش باک بنزین
spark plug / sparking plug = شمع
fuel injection system = کاربُراتور
radiator hose = شلنگ رادیاتور
fan belt / serpentine belt / alternator belt = تسمه پروانه، تسمه دینام
timing belt = تسمه تایم
alternator = دینام
cylinder = سیلندر
piston = پیستون
gearbox = گیربکس
coolant = مایع خنک کننده
airbag = کیسه هوا
automatic transmission ( AT ) = دنده اتوماتیک
manual transmission ( MT ) = گیربکس دستی، دنده دستی

خودرو: پدال ترمز

بپرس