1. He always was the brainy one, except at maths.
[ترجمه گوگل]او همیشه فردی باهوش بود، به جز در ریاضیات
[ترجمه ترگمان]همیشه آدم باهوشی بود، به جز ریاضی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Her children are all very brainy.
3. It's my little sister who's the brainy one.
[ترجمه گوگل]این خواهر کوچک من است که باهوش است
[ترجمه ترگمان]این خواهر کوچولوی من است که باهوش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Only the brainiest of the brainy qualify.
[ترجمه گوگل]فقط باهوش ترین افراد باهوش واجد شرایط هستند
[ترجمه ترگمان] فقط the باهوش بودن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. If he hadn't been an incredibly brainy person he would have been an officious one-eyed council clerk or something.
[ترجمه گوگل]اگر او یک فرد فوقالعاده باهوش نبود، میتوانست یک کارمند رسمی شورا و یک چشم یا چیزی شبیه به این باشد
[ترجمه ترگمان]اگر او فردی باهوش و باهوش نبود، یک کارمند غیر قانونی بود یا یک همچین چیزی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He's a brainy kid.
7. Some people are born brainy.
[ترجمه گوگل]برخی افراد با مغز به دنیا می آیند
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردم نابغه به دنیا می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The great, brainy apes, including man, arrived in the last 20 million years.
[ترجمه گوگل]میمون های بزرگ و مغز، از جمله انسان، در 20 میلیون سال گذشته وارد شدند
[ترجمه ترگمان]میمون های بزرگ و باهوش از جمله انسان در ۲۰ میلیون سال گذشته وارد این شهر شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The brainy men all went along To see that nothing should go wrong.
[ترجمه گوگل]مردان باهوش همه با هم رفتند تا ببینند که هیچ مشکلی پیش نمی آید
[ترجمه ترگمان]مرد باهوش همه به این نتیجه رسیده بود که هیچ چیز نباید اشتباه پیش برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. At school Karen was always one of the brainy ones.
[ترجمه گوگل]در مدرسه کارن همیشه یکی از افراد باهوش بود
[ترجمه ترگمان]تو مدرسه \"کارن\" همیشه یکی از آدم های باهوش بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Sarah was beautiful and brainy.
12. Something a bit too brainy for me, I expect.
[ترجمه گوگل]من انتظار دارم چیزی برای من کمی بیش از حد متفکر باشد
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم برای من یک ذره زیاده از حد باهوش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This brainy blond with the lovable smile and statement glasses may as well be the Twitter poster girl.
[ترجمه گوگل]این بلوند خوش فکر با لبخند دوست داشتنی و عینک بیانی ممکن است همان دختر پوستر توییتر باشد
[ترجمه ترگمان]این دختر سیه مو با لبخند دوست داشتنی و عینک بیانیه، ممکن است به عنوان یک دختر پوستر در تویی تر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Brainy students could understand easily what the teacher explained to them.
[ترجمه گوگل]دانشآموزان باهوش میتوانستند به راحتی آنچه را که معلم برایشان توضیح میداد بفهمند
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان Brainy می توانستند به راحتی آنچه معلم برای آن ها توضیح می داد را درک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید