1. The paper publishes two brainteasers every Saturday.
[ترجمه گوگل]این روزنامه هر شنبه دو بازی فکری منتشر می کند
[ترجمه ترگمان]این روزنامه هر شنبه دو ساعت به چاپ می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این روزنامه هر شنبه دو ساعت به چاپ می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. There were some real brain-teasers in the quiz.
[ترجمه گوگل]چند بازی فکری واقعی در مسابقه وجود داشت
[ترجمه ترگمان] یه سری معما واقعی توی امتحان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] یه سری معما واقعی توی امتحان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. It always arrives several days early and the birthday check inside holds a brainteaser—an idea Dad concocted when greeting cards became one of his duties.
[ترجمه گوگل]همیشه چند روز زودتر می رسد و چک تولد درون آن یک بازی فکری است - ایده ای که پدر وقتی به یکی از وظایفش تبدیل شد کارت های تبریک را ساخت
[ترجمه ترگمان]همیشه چند روز زودتر فرا می رسد و چک تولد در داخل یک brainteaser - ایده ای که وقتی کارت های تبریک به یکی از وظایف او تبدیل می شوند، شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همیشه چند روز زودتر فرا می رسد و چک تولد در داخل یک brainteaser - ایده ای که وقتی کارت های تبریک به یکی از وظایف او تبدیل می شوند، شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The greatest brainteaser in this field has been to explain how processes in the brain give rise to subjective experiences.
[ترجمه گوگل]بزرگترین بازی فکری در این زمینه توضیح این بوده است که چگونه فرآیندهای مغز باعث ایجاد تجربیات ذهنی می شوند
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین موفقیت در این زمینه توضیح این موضوع است که چگونه فرآیندهایی در مغز باعث ایجاد تجربیات ذهنی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین موفقیت در این زمینه توضیح این موضوع است که چگونه فرآیندهایی در مغز باعث ایجاد تجربیات ذهنی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It remains a brainteaser to come up with ways, however minor, in which Bush changed government, politics or the world for the better.
[ترجمه گوگل]یافتن راههایی، هر چند جزئی، که بوش در آن دولت، سیاست یا جهان را به سمت بهتر شدن تغییر دهد، یک بازی فکری است
[ترجمه ترگمان]هر چند جزئی، که در آن بوش دولت، سیاست و یا جهان را برای بهتر شدن تغییر داد، یک brainteaser باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هر چند جزئی، که در آن بوش دولت، سیاست و یا جهان را برای بهتر شدن تغییر داد، یک brainteaser باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Thursday : Watch Countdown or Brainteaser.
[ترجمه گوگل]پنجشنبه: تماشای شمارش معکوس یا بازی فکری
[ترجمه ترگمان]پنجشنبه: به Countdown یا Brainteaser نگاه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پنجشنبه: به Countdown یا Brainteaser نگاه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It always arrives several days early and the birthday check inside holds a brainteaser—an idea Dad concocted when greeting cards became one of his duties.
[ترجمه گوگل]همیشه چند روز زودتر می رسد و چک تولد درون آن یک بازی فکری است - ایده ای که پدر وقتی به یکی از وظایفش تبدیل شد کارت های تبریک را ساخت
[ترجمه ترگمان]همیشه چند روز زودتر فرا می رسد و چک تولد در داخل یک brainteaser - ایده ای که وقتی کارت های تبریک به یکی از وظایف او تبدیل می شوند، شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همیشه چند روز زودتر فرا می رسد و چک تولد در داخل یک brainteaser - ایده ای که وقتی کارت های تبریک به یکی از وظایف او تبدیل می شوند، شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Take an idea from that zany game you were designing and put it with the brainteaser series that you had planned.
[ترجمه گوگل]از آن بازی دیوانه ای که طراحی می کردید ایده بگیرید و آن را با سری بازی فکری که برنامه ریزی کرده بودید قرار دهید
[ترجمه ترگمان]این ایده مسخره را در نظر بگیرید که شما طراحی کرده اید و آن را با سری brainteaser که برنامه ریزی کرده اید قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این ایده مسخره را در نظر بگیرید که شما طراحی کرده اید و آن را با سری brainteaser که برنامه ریزی کرده اید قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Take a different route to work; watch Countdown or Brainteaser.
[ترجمه گوگل]مسیر متفاوتی را برای رسیدن به محل کار انتخاب کنید شمارش معکوس یا بازی فکری را تماشا کنید
[ترجمه ترگمان]مسیر دیگری را به کار بگیرید؛ Countdown یا Brainteaser را تماشا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مسیر دیگری را به کار بگیرید؛ Countdown یا Brainteaser را تماشا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Based on respective thinking interest and research direction, investigators have made a fruitful study on exploring the brainteaser of competitive advantage from various angles.
[ترجمه گوگل]بر اساس علاقه مربوط به تفکر و جهت گیری پژوهشی، محققین مطالعه ثمربخشی را در مورد کاوش بازی فکری مزیت رقابتی از زوایای مختلف انجام داده اند
[ترجمه ترگمان]با توجه به علایق تحقیقاتی مربوطه و جهت گیری تحقیقاتی، محققان یک مطالعه موثر در مورد بررسی the مزیت رقابتی از زوایای مختلف انجام داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با توجه به علایق تحقیقاتی مربوطه و جهت گیری تحقیقاتی، محققان یک مطالعه موثر در مورد بررسی the مزیت رقابتی از زوایای مختلف انجام داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. When Benjamin Feshbach was 11 years old, he was given a brainteaser: Which day would the vice president's birthday fall on the next year?
[ترجمه گوگل]زمانی که بنجامین فشباخ 11 ساله بود، به او یک بازی فکری داده شد: سال بعد تولد معاون رئیس جمهور چه روزی است؟
[ترجمه ترگمان]هنگامی که بنجامین Feshbach ۱۱ ساله بود، به او a داده شد: کدام روز جشن تولد رئیس جمهور در سال آینده خواهد بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هنگامی که بنجامین Feshbach ۱۱ ساله بود، به او a داده شد: کدام روز جشن تولد رئیس جمهور در سال آینده خواهد بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید