1. this project was the brainchild of my father
این طرح محصول فکر (نتیجه ی تخیلات) پدرم بود.
2. The record was the brainchild of rock star Bob Geldof.
[ترجمه گوگل]این رکورد زاییده فکر باب گلدوف ستاره راک بود
[ترجمه ترگمان]این پرونده زاییده فکر باب Geldof ستاره راک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The festival was the brainchild of Reeves.
[ترجمه گوگل]این جشنواره زاییده فکر ریوز بود
[ترجمه ترگمان]این جشنواره زاییده افکار ریوز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The project was the brainchild of one of the students.
[ترجمه گوگل]این پروژه زاییده فکر یکی از دانش آموزان بود
[ترجمه ترگمان]این پروژه زاییده فکر یکی از دانشجویان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The TV programme was the brainchild of the producer.
[ترجمه گوگل]برنامه تلویزیونی زاییده فکر تهیه کننده بود
[ترجمه ترگمان]این برنامه تلویزیونی زاییده فکر تولید کننده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It's all the brainchild of Oxford University rugby coach Lynn Evans.
[ترجمه گوگل]همه اینها زاییده فکر مربی راگبی دانشگاه آکسفورد لین ایوانز است
[ترجمه ترگمان]این فکر زاییده فکر مربی راگبی دانشگاه آکسفورد لین اوانز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The series was the brainchild of publisher Allen Lane and architectural historian Nikolaus Pevsner and the first volume appeared in 195
[ترجمه گوگل]این مجموعه زاییده فکر ناشر آلن لین و مورخ معماری نیکولاس پیوسنر بود و جلد اول آن در سال 195 منتشر شد
[ترجمه ترگمان]این مجموعه زاییده افکار ناشر خانم الن لین و نیکولاس Pevsner بود که اولین جلد این مجموعه در سال ۱۹۵ میلادی ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A new game, the brainchild of Andrew Wilson, was launched in 199
[ترجمه گوگل]یک بازی جدید، زاییده فکر اندرو ویلسون، در سال 199 عرضه شد
[ترجمه ترگمان]بازی جدیدی که زاییده افکار اندرو ویلسون بود در سال ۱۹۹ شروع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. This approach to grammatical analysis is largely the brainchild of Chomsky.
[ترجمه گوگل]این رویکرد به تحلیل گرامری عمدتاً زاییده فکر چامسکی است
[ترجمه ترگمان]این رویکرد برای تجزیه و تحلیل گرامری تا حد زیادی زاییده فکر چامسکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The musical is the brainchild of Anthony and Rosalie Calabrese, who together wrote the book, music and lyrics.
[ترجمه گوگل]این موزیکال زاییده افکار آنتونی و روزالی کالابرز است که با هم کتاب، موسیقی و اشعار را نوشتند
[ترجمه ترگمان]این موسیقی زاییده افکار آنتونی و رز الی calabrese است که با هم کتاب، موسیقی و ترانه را نوشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It was the brainchild of Eric Kaye who lives in the area and had already published a history of the airfield.
[ترجمه گوگل]این زاییده فکر اریک کی بود که در این منطقه زندگی می کند و قبلاً تاریخچه ای از فرودگاه را منتشر کرده بود
[ترجمه ترگمان]این زاییده فکر اریک کی بود که در منطقه زندگی می کند و قبلا سابقه فرودگاه را منتشر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Pavilions of Splendour is the brainchild of Gwyn Headley who says the idea was born from a growing demand for unusual properties.
[ترجمه گوگل]Pavilions of Splendor زاییده فکر گوین هدلی است که می گوید این ایده از تقاضای فزاینده برای املاک غیرعادی متولد شده است
[ترجمه ترگمان]Pavilions of Splendour زاییده فکر of Headley است که می گوید این ایده از تقاضا رو به رشد برای ویژگی های غیر معمول زاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The new computer system is the brainchild of our systems manager.
[ترجمه گوگل]سیستم کامپیوتری جدید زاییده فکر مدیر سیستم ما است
[ترجمه ترگمان]سیستم جدید کامپیوتر زاییده فکر مدیر سیستم ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The personal computer was the brainchild of a man named Steve Jobs.
[ترجمه گوگل]کامپیوتر شخصی زاییده فکر مردی به نام استیو جابز بود
[ترجمه ترگمان]کامپیوتر شخصی زاییده فکر مردی به نام (استیو جابز)بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید