1. Methods We apply brain storming in nursing discussion of dead cases, all the nurses do their best to put forward the problems and find the way to solve problems.
[ترجمه گوگل]روش ها: ما از طوفان مغزی در بحث پرستاری در مورد موارد مرده استفاده می کنیم، همه پرستاران تمام تلاش خود را می کنند تا مشکلات را مطرح کنند و راه حل مشکلات را بیابند
[ترجمه ترگمان]روش های ما مغز را در بحث در مورد موارد مرده به کار می بریم، همه پرستاران بهتر عمل می کنند تا مشکلات را مطرح کرده و راه حلی برای حل مشکلات پیدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. While we're brain storming, why not develop Flex and AIR applications using the Java language?
[ترجمه گوگل]در حالی که ما در حال طوفان فکری هستیم، چرا برنامه های Flex و AIR را با استفاده از زبان جاوا توسعه نمی دهیم؟
[ترجمه ترگمان]در حالی که ما به حمله به مغز می پردازیم، چرا استفاده از زبان جاوا را توسعه ندهیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The brain storming group should receive a simple explanation of the problem.
[ترجمه گوگل]گروه طوفان مغزی باید توضیح ساده ای از مشکل دریافت کند
[ترجمه ترگمان]گروه هجوم به مغز باید توضیح ساده ای از این مشکل دریافت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The application of brain storming in nursing discussion of dead cases is beneficial for standardizing nursing activity, ensuring nursing safety, enhancing firstaid skills and nursing quality.
[ترجمه گوگل]کاربرد طوفان مغزی در بحث پرستاری از موارد مرده برای استانداردسازی فعالیت پرستاری، تضمین ایمنی پرستاری، افزایش مهارت های کمک های اولیه و کیفیت پرستاری مفید است
[ترجمه ترگمان]کاربرد هجوم مغز در بحث پرستاری از موارد مرده برای استانداردسازی فعالیت پرستاری، تضمین ایمنی پرستاری، افزایش مهارت ها و کیفیت پرستاری مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Listen to tape and finish a brain storming chart.
[ترجمه گوگل]به نوار گوش دهید و نمودار طوفان مغزی را تمام کنید
[ترجمه ترگمان]به نوار گوش دهید و چارت storming مغز را تمام کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Listen to the tape and finish a brain storming chart.
[ترجمه گوگل]به نوار گوش دهید و نمودار طوفان مغزی را تمام کنید
[ترجمه ترگمان]به نوار گوش بده و یه نقشه عصبی مغز رو تموم کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Brain storming can effectively improve the nurses positivity, as a result, nursing quality is effectively enhanced.
[ترجمه گوگل]طوفان مغزی می تواند به طور موثری مثبت اندیشی پرستاران را بهبود بخشد، در نتیجه کیفیت پرستاری به طور موثر افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]حمله مغز به طور موثر می تواند مثبت ها را بهبود بخشد، در نتیجه، کیفیت پرستاری به طور موثر افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Right. This is the way of brain storming. sentence dictionary
[ترجمه گوگل]درست این روش طوفان مغزی است فرهنگ لغت جمله
[ترجمه ترگمان]بسیار خوب این روش حمله به مغز است فرهنگ لغت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Branding brain storming: How China brands enter World Brands Club?
[ترجمه گوگل]طوفان فکری برندسازی: چگونه برندهای چینی وارد باشگاه برندهای جهانی می شوند؟
[ترجمه ترگمان]هجوم تجاری به نام تجاری: چگونه برند های چین وارد باشگاه تجاری World می شوند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Results Brain storming can effectively improve the nurses positivity, as a result, nursing quality is effectively enhanced.
[ترجمه گوگل]نتایج طوفان مغزی می تواند به طور موثری مثبت اندیشی پرستاران را بهبود بخشد، در نتیجه کیفیت پرستاری به طور موثر افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]نتایج حمله مغز به طور موثر می تواند مثبت ها را بهبود بخشد، در نتیجه، کیفیت پرستاری به طور موثر افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. We apply brain storming in nursing discussion of dead cases, all the nurses do their best to put forward the problems and find the way to solve problems.
[ترجمه گوگل]ما در بحث پرستاری موارد مرده از طوفان مغزی استفاده می کنیم، همه پرستاران تمام تلاش خود را می کنند تا مشکلات را مطرح کنند و راه حل مشکلات را بیابند
[ترجمه ترگمان]ما از مغز برای حمله به بحث در مورد پرونده های مرده استفاده می کنیم، همه پرستاران نهایت تلاش خود را می کنند تا مشکلات را مطرح کرده و راه حلی برای حل مشکلات پیدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. B: Right. This is the way of brain storming.
[ترجمه گوگل]ب: درست است این روش طوفان مغزی است
[ترجمه ترگمان]ب: درست این روش حمله به مغز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It's the world's biggest think tank and much can come from such brain storming sessions.
[ترجمه گوگل]این بزرگترین اتاق فکر جهان است و از چنین جلسات طوفان مغزی می توان چیزهای زیادی بدست آورد
[ترجمه ترگمان]این بزرگ ترین مخزن فکری دنیاست و بسیاری از آن ها می توانند از چنین جلسات هجوم مغزی بیرون بیایند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Please think loud; think out of the box. B: Right. This is the way of brain storming.
[ترجمه گوگل]لطفا بلند فکر کنید؛ ذهنت رو فراتر ببر ب: درست است این روش طوفان مغزی است
[ترجمه ترگمان]لطفا بلند فکر کنید؛ از جعبه فکر کنید ب: درست این روش حمله به مغز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. This game is more than addictive 'a must have ' for all people like brain storming in a action environment.
[ترجمه گوگل]این بازی برای همه افراد مانند طوفان مغزی در یک محیط اکشن بیش از اعتیادآور است
[ترجمه ترگمان]این بازی بیش از اعتیاد آور است و باید برای تمام افرادی مانند مغز که در یک محیط عملیاتی حمله می کنند باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. Brainstorming is a good way of generating ideas.
[ترجمه گوگل]طوفان فکری راه خوبی برای تولید ایده است
[ترجمه ترگمان]ایده پردازی روشی خوب برای ایجاد ایده ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. We're having a brainstorming session on Friday.
[ترجمه گوگل]ما جمعه یک جلسه طوفان فکری داریم
[ترجمه ترگمان]ما روز جمعه جلسه طوفان فکری داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. We need to do some brainstorming before we get down to detailed planning.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه به برنامه ریزی دقیق بپردازیم، باید طوفان فکری انجام دهیم
[ترجمه ترگمان]ما باید قبل از اینکه به برنامه ریزی دقیق برسیم کمی فکر کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. The idea of a brainstorming session is to look forward.
[ترجمه گوگل]ایده یک جلسه طوفان فکری، نگاه به جلو است
[ترجمه ترگمان]ایده یک جلسه طوفان فکری این است که به جلو نگاه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. Convene an instant training workshop aimed at brainstorming out ten profit-making opportunities.
[ترجمه گوگل]یک کارگاه آموزشی فوری با هدف ایجاد طوفان فکری از ده فرصت سودآوری تشکیل دهید
[ترجمه ترگمان]برگزاری یک کارگاه آموزشی فوری با هدف طوفان فکری ده فرصت کسب سود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. Sections and departments hold brainstorming sessions and posters are displayed to encourage the climate of innovation.
[ترجمه گوگل]بخش ها و بخش ها جلسات طوفان فکری برگزار می کنند و پوسترهایی برای تشویق فضای نوآوری نمایش داده می شود
[ترجمه ترگمان]بخش ها و بخش ها جلسات طوفان فکری برگزار می کنند و پوسترها برای تشویق فضای نوآوری به نمایش گذاشته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
22. Brainstorming on creative tasks has been a major activity in the advertising business where it began in the 1930s.
[ترجمه گوگل]طوفان فکری در مورد وظایف خلاقانه یک فعالیت عمده در تجارت تبلیغاتی بوده است، جایی که در دهه 1930 شروع شد
[ترجمه ترگمان]ایده پردازی در کاره ای خلاقانه یک فعالیت عمده در کسب وکار تبلیغات بوده است که در دهه ۱۹۳۰ شروع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. From brand image to brainstorming, and payback to point of sale the coverage is both comprehensive and up-to-date.
[ترجمه گوگل]از تصویر برند گرفته تا طوفان فکری، و بازپرداخت تا نقطه فروش، پوشش هم جامع و هم به روز است
[ترجمه ترگمان]از تصویر برند گرفته تا طوفان فکری، و بازگشت سرمایه به نقطه فروش، هم جامع و هم تا به امروز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. We start brainstorming what to do: we can drive to Embassy Beach and go skinny-dipping.
[ترجمه گوگل]ما شروع به فکر کردن به این می کنیم که چه کاری انجام دهیم: می توانیم به ساحل سفارت بریم و غوطه ور شویم
[ترجمه ترگمان]ما شروع به طوفان فکری می کنیم که چه کار کنیم: ما می توانیم به ساحل سفارت برویم و لاغر شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. We meet monthly for brainstorming and long-range planning.
[ترجمه گوگل]ما هر ماه برای طوفان فکری و برنامه ریزی بلندمدت ملاقات می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما ماهانه برای طوفان فکری و برنامه ریزی بلند مدت همدیگر را ملاقات می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. Group brainstorming appears to inhibit creativity, not stimulate it.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد طوفان فکری گروهی خلاقیت را مهار نمی کند، نه آن را تحریک می کند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که گروه طوفان فکری مانع خلاقیت می شود، نه تحریک آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. Dan leads them through a brainstorming session during which they list these on the board for further consideration.
[ترجمه گوگل]دن آنها را از طریق یک جلسه طوفان فکری هدایت می کند که در طی آن آنها این موارد را برای بررسی بیشتر در تابلو فهرست می کنند
[ترجمه ترگمان]دن آن ها را در طول یک جلسه طوفان فکری هدایت می کند که در طی آن آن ها این افراد را برای بررسی بیشتر در این صفحه قرار می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
28. What followed were long brainstorming sessions that finally yielded the Foxfire magazine in its original form as a school literary magazine.
[ترجمه گوگل]آنچه پس از آن انجام شد جلسات طوفان فکری طولانی بود که در نهایت مجله فاکس فایر را به شکل اصلی خود به عنوان یک مجله ادبی مدرسه ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]آنچه پس از آن اتفاق افتاد جلسات طوفان فکری طولانی بود که در نهایت باعث شد که مجله Foxfire به شکل نسخه اصلی خود به عنوان یک مجله ادبی مدرسه انتخاب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
29. The college is holding a brainstorming session to look at possible funding sources.
[ترجمه گوگل]کالج در حال برگزاری یک جلسه طوفان فکری برای بررسی منابع مالی احتمالی است
[ترجمه ترگمان]این کالج یک جلسه طوفان فکری برگزار می کند تا به منابع مالی احتمالی نگاه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید