🔸 معادل فارسی:
تخلیه ی ذهن / بیرون ریزی ذهنی / نوشتن بی فیلتر افکار
در زبان محاوره ای:
خالی کردن مغز، هر چی تو ذهنته بریز بیرون، بنویس هر چی به ذهنت می رسه
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ** ( آموزشی – امتحانی ) :**
نوشتن سریع و کامل تمام اطلاعاتی که در ذهن داری، معمولاً قبل از امتحان یا ارائه
مثال: I did a brain dump of all the formulas before the test started.
قبل از شروع امتحان همه ی فرمول ها رو ریختم روی کاغذ.
2. ** ( کاری – سازمانی ) :**
انتقال سریع دانش، ایده ها یا اطلاعات از ذهن یک فرد به سند، تیم یا سیستم
مثال: Let’s do a brain dump of everything we know about the client.
بیایید هر چی درباره ی مشتری می دونیم بریزیم بیرون.
3. ** ( روان شناختی – احساسی ) :**
نوشتن آزاد و بی فیلتر افکار برای تخلیه ی ذهن، کاهش استرس یا شفاف سازی درونی
مثال: I did a brain dump in my journal to clear my head.
یه تخلیه ی ذهنی تو دفترم انجام دادم تا ذهنم سبک شه.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
mind purge – idea spill – mental unload – thought release – stream of consciousness
تخلیه ی ذهن / بیرون ریزی ذهنی / نوشتن بی فیلتر افکار
در زبان محاوره ای:
خالی کردن مغز، هر چی تو ذهنته بریز بیرون، بنویس هر چی به ذهنت می رسه
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ** ( آموزشی – امتحانی ) :**
نوشتن سریع و کامل تمام اطلاعاتی که در ذهن داری، معمولاً قبل از امتحان یا ارائه
مثال: I did a brain dump of all the formulas before the test started.
قبل از شروع امتحان همه ی فرمول ها رو ریختم روی کاغذ.
2. ** ( کاری – سازمانی ) :**
انتقال سریع دانش، ایده ها یا اطلاعات از ذهن یک فرد به سند، تیم یا سیستم
مثال: Let’s do a brain dump of everything we know about the client.
بیایید هر چی درباره ی مشتری می دونیم بریزیم بیرون.
3. ** ( روان شناختی – احساسی ) :**
نوشتن آزاد و بی فیلتر افکار برای تخلیه ی ذهن، کاهش استرس یا شفاف سازی درونی
مثال: I did a brain dump in my journal to clear my head.
یه تخلیه ی ذهنی تو دفترم انجام دادم تا ذهنم سبک شه.
________________________________________
🔸 مترادف ها: