• : تعریف: (informal) the loss of professional or intellectual persons from one country or company to another that offers better pay, opportunities, or advantages.
جمله های نمونه
1. Britain has suffered a huge brain drain in recent years.
[ترجمه رها] بریتانیا در سالهای اخیر از حجم بزرگ فرار مغزهاآسیب دیده است.
|
[ترجمه گوگل]بریتانیا در سالهای اخیر متحمل فرار مغزها شده است [ترجمه ترگمان]بریتانیا در سال های اخیر دچار کمبود شدید مغزی شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. In this era of funding cutbacks and academic brain drains, one must suspend preconceptions.
[ترجمه گوگل]در این دوران کاهش بودجه و فرار مغزهای دانشگاهی، باید پیش فرض ها را متوقف کرد [ترجمه ترگمان]در این دوره از کاهش بودجه و drains مغزها، فرد باید preconceptions را به حالت تعلیق درآورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Britain suffered a considerable brain drain to Unitied States after World War.
[ترجمه گوگل]بریتانیا پس از جنگ جهانی متحمل فرار مغزها به ایالات متحده شد [ترجمه ترگمان]بعد از جنگ جهانی، بریتانیا دچار خونریزی مغزی قابل توجهی شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. But is this brain drain real, or merely a bit of self - justification?
[ترجمه گوگل]اما آیا این فرار مغزها واقعی است یا صرفاً کمی خود توجیهی است؟ [ترجمه ترگمان]اما آیا این فرار مغزها واقعیت دارد و یا صرفا یک توجیه خود - توجیه است؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The last two years, a very serious brain drain.
[ترجمه گوگل]در دو سال گذشته، فرار مغزها بسیار جدی بود [ترجمه ترگمان]دو سال گذشته، یک فرار مغزها جدی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The perception of the brain drain as a transaction in which the recipient country gains and the donor loses is incomplete, says this Nature editorial.
[ترجمه گوگل]این سرمقاله نیچر می گوید که تصور فرار مغزها به عنوان معامله ای که در آن کشور دریافت کننده سود می برد و اهداکننده ضرر می کند، ناقص است [ترجمه ترگمان]این سرمقاله طبیعت می گوید ادراک از فرار مغزها به عنوان تراکنش که در آن سود کشور دریافت کننده و کاهش دهنده ناقص است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Ireland has suffered a huge brain drain in recent years.
[ترجمه گوگل]ایرلند در سال های اخیر متحمل فرار مغزها شده است [ترجمه ترگمان]ایرلند در سال های اخیر دچار کمبود شدید مغزی شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. England will face a brain drain due to a lack of competitive pay.
[ترجمه گوگل]انگلیس به دلیل عدم دستمزد رقابتی با فرار مغزها مواجه خواهد شد [ترجمه ترگمان]انگلیس به دلیل فقدان دست مزد رقابتی با یک فرار مغزها مواجه خواهد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The country suffered from a continual brain drain because of bad economy.
[ترجمه گوگل]این کشور از فرار مغزها به دلیل اقتصاد بد رنج می برد [ترجمه ترگمان]این کشور از فشار مداوم مغزها رنج می برد، به دلیل اقتصاد بد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Consequently the brain drain has become a hot potato which needs to solve.
[ترجمه گوگل]در نتیجه فرار مغزها تبدیل به یک سیب زمینی داغ شده است که باید حل شود [ترجمه ترگمان]در نتیجه فرار مغزها تبدیل به یک سیب زمینی داغ شده است که باید حل شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Britain suffered a considerable brain drain to the United States after World War II.
[ترجمه گوگل]بریتانیا پس از جنگ جهانی دوم متحمل فرار مغزها به ایالات متحده شد [ترجمه ترگمان]بعد از جنگ جهانی دوم بریتانیا دچار خونریزی مغزی قابل توجهی شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Brain drain will cause inestimable losses to enterprises.
[ترجمه گوگل]فرار مغزها ضررهای غیرقابل تخمینی را به بنگاه ها وارد می کند [ترجمه ترگمان]فرار مغزها منجر به خسارات زیادی به شرکت ها خواهد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Brain drain has become a serious obstacle to the development of college and university libraries.
[ترجمه گوگل]فرار مغزها به یک مانع جدی برای توسعه کتابخانه های دانشگاهی و دانشگاهی تبدیل شده است [ترجمه ترگمان]فرار مغزها به مانعی جدی برای توسعه کتابخانه های دانشگاهی و دانشگاهی تبدیل شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Immigration to the U. S. is causing a brain drain in some countries.
[ترجمه گوگل]مهاجرت به آمریکا باعث فرار مغزها در برخی کشورها شده است [ترجمه ترگمان]مهاجرت به ایالات متحده اس باعث فرار مغزها در برخی کشورها می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• immigration away from a country by scientists because there is not enough work in their fields when people talk about a brain drain, they are referring to the movement of a large number of scientists or academics away from their own country to other countries where the conditions and salaries are better.
پیشنهاد کاربران
تسریب العقول. تخلیه کردن مغزهای متفکّر. تخلیت عقل را. خالی کردن مغز را. ساده لوحی کردن/شدن . . . فلسفهء Bob Sponge را مطالعه کنید.
This term refers to the feeling of mental fatigue or exhaustion that occurs after prolonged periods of studying or working on assignments. It is often used to describe the difficulty of concentrating or thinking clearly after extended periods of mental effort. ... [مشاهده متن کامل]
احساس خستگی ذهنی یا فرسودگی که پس از دوره های طولانی مطالعه یا کار روی تکالیف رخ می دهد. اغلب برای توصیف دشواری تمرکز یا تفکر واضح پس از دوره های طولانی تلاش ذهنی استفاده می شود. مثال ها؛ For example, a student might say, “I pulled an all - nighter studying for the exam and now I’m experiencing major brain drain. ” Another student might complain, “I’ve been doing homework all day and my brain is completely drained. ” A person discussing their workday might say, “After a long day of meetings and presentations, I can feel the brain drain setting in. ”
فرار مغز ، فرار مغز ها a situation in which highly intelligent or skilled people of a country move to another country so that they can live a better life 📍Brain drain If you play video games enough, they can start to mess with your mind 📍There is a large brain drain in this country
خروج جریان اطلاعاتی، دانش و هوشمندی. loss of brain drain workers in organization
با سلام خیلی جالب است! به تفاوت brain و ، drain که فقط یک حرف است توجه کنید! از طرفی در علارت: bain train و باز drain و train. . . . . و تفاوت بسیار در کل در: ۱_ brain drain ۲_ brain train 🤩
Human capital flight میشه فرار مغزها در این فرایند دو کشور فرستنده و گیرنده وجود دارند برای کشور گیرنده ( Receiving Country ) سودآوره که سرمایه انسانی تحصیل کرده وارد کشورش بشه که له این داستان BRAIN GAIN میگن و برای کشور فرستنده ( Sending Country ) سراسر ضرر داره که BRAIN DRAIN اتفاق افتاده. متأسفانه در ایران موضوع فرار مغزها بحثش داغه و دانشجویان دانشگاه شریف اکثراً به خارج میرن ... [مشاهده متن کامل]
Human capital flight Emigration of highly skilled or well - educated individuals Human capital flight refers to the emigration or immigration of individuals who have received advanced training at home. The net benefits of human capital flight for the receiving country are sometimes referred to as a "brain gain" whereas the net costs for the sending country are sometimes referred to as a "brain drain". In occupations with a surplus of graduates, immigration of foreign - trained professionals can aggravate the underemployment of domestic graduates, whereas emigration from an area with a surplus of trained people leads to better opportunities for those remaining. But emigration may cause problems for the home country if the trained people are in short supply there فرار مغزها مهاجرت گسترده تحصیل کردگان یک کشور به کشورهای دیگر به پدیده مهاجرت گسترده تحصیل کردگان، دانشگاهیان و دانشمندان یک کشور یا جامعه به کشورهای دیگر، اصطلاحاً فرار مغزها گفته می شود، که معمولاً به خاطر کمبود موقعیت های شغلی، درگیری های سیاسی و نظامی و خطرات جانی رخ می دهد. 🚨 Brain drain و Human capital flight مترادف هستند