braided

/ˈbreɪd//breɪd/

قیطان، گلابتون، مغزی، نوار، حاشیه، حرکت سریع، جنبش، جهش، ناگهان حرکت کردن، جهش ناگهانی کردن، بافتن(مثل توری وغیره)، بهم تابیدن وبافتن، مویسر را باقیطان یاروبان بستن

جمله های نمونه

1. she has long braided hair
او موی بلند بافته ای دارد.

2. her blonde hair was braided in several long tails
موی طلایی او در چندین طره ی بلند بافته شده بود.

3. she wore her hair braided in a pigtail
او گیسوی خود را دم اسبی بافته بود.

4. They wore their hair braided in long pigtails.
[ترجمه گوگل]آنها موهای خود را بافته شده در خوک های بلند می پوشیدند
[ترجمه ترگمان]موهایش را با موهای بلند بافته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He braided the horse's tail.
[ترجمه هدیه] او ( موهای ) دم اسب را بافته است.
|
[ترجمه گوگل]دم اسب را بافته
[ترجمه ترگمان]دمش را جمع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He pictured her with long black braided hair.
[ترجمه گوگل]او را با موهای بافته مشکی بلند تصویر کرد
[ترجمه ترگمان]او را با موهای بافته بلند مشکی تجسم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The mother braided the girl's hair into two pigtails.
[ترجمه گوگل]مادر موهای دختر را به صورت دو خوک بافته کرد
[ترجمه ترگمان]مادر موهای آن دختر را به دو دم موهایش بافته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She braided the neckline, hem and cuffs of the dress.
[ترجمه گوگل]او یقه، لبه و سرآستین لباس را بافته کرد
[ترجمه ترگمان]یقه و آستین های پیراهنش را بافته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She grumbled on as she braided her kinky black hair into dozens of tiny braids.
[ترجمه گوگل]او در حالی که موهای سیاه و گره خورده اش را به ده ها بافته ریز می بافت، غر می زد
[ترجمه ترگمان]همان طور که موهای سیاه و سیاهش را بافته بود، غرغرکنان گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She was in riding dress, and had braided her hair.
[ترجمه گوگل]لباس سواری به تن داشت و موهایش را بافته بود
[ترجمه ترگمان]لباس سواری پوشیده بود و موهایش را بافته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Rosa's braided rug won first prize at the county fair.
[ترجمه گوگل]فرش بافته رزا برنده جایزه اول نمایشگاه شهرستان شد
[ترجمه ترگمان]اولین جایزه Rosa رو زا در بازار برنده جایزه می گیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In the cavernous opening where the rails braided into two lines, the outer dark was spotlit.
[ترجمه گوگل]در دهانه غاری که ریل ها به دو خط بافته می شدند، تاریکی بیرونی روشن بود
[ترجمه ترگمان]در فضای غار مانندی که ریل ها در دو ردیف چیده شده بودند، تاریکی بیرونی در فضا پیچیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This impairs the efficiency of the braided shield and renders the cable open to interference.
[ترجمه گوگل]این کارایی محافظ بافته شده را مختل می کند و کابل را در برابر تداخل باز می کند
[ترجمه ترگمان]این باعث اختلال در اثربخشی سپر پوششی می شود و کابل را باز می کند تا تداخل داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The best line is of braided nylon, which doesn't absorb water and become heavy.
[ترجمه گوگل]بهترین خط از نایلون بافته است که آب را جذب نمی کند و سنگین می شود
[ترجمه ترگمان]بهترین خط تولید نایلون است که آب را جذب نمی کند و سنگین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Self expandable steel braided endoprostheses were first used for the treatment of vascular and urological benign strictures, with good clinical results.
[ترجمه گوگل]پروتزهای بافته شده فولادی خود منبسط شونده برای اولین بار برای درمان تنگی های خوش خیم عروقی و اورولوژیکی با نتایج بالینی خوب استفاده شد
[ترجمه ترگمان]endoprostheses expandable steel به عنوان اولین بار برای تیمار آوندی و urological خوش خیم، با نتایج بالینی خوب مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[پلیمر] بافته شده

انگلیسی به انگلیسی

• woven together

پیشنهاد کاربران

بپرس