braggart

/ˈbræɡət//ˈbræɡət/

معنی: لافزن، خود ستا، گزافه گو، رجز خوان، خود ستا، متظاهر
معانی دیگر: آدم لافزن، چاخان، قمپزو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who boasts a lot.
مشابه: brag

- Everybody knows he's a great athlete; he doesn't need to be such a braggart.
[ترجمه گوگل] همه می دانند که او یک ورزشکار بزرگ است او نیازی ندارد که اینقدر لاف زن باشد
[ترجمه ترگمان] همه می دانند که او یک ورزش کار بزرگ است، نیازی به این لاف و گزاف نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
مشتقات: braggartly (adv.)
• : تعریف: boastful; bragging.

جمله های نمونه

1. Johnny was a show-off - a balding braggart who was later proved to be a liar.
[ترجمه گوگل]جانی یک خودنمایی بود - یک لاف زن طاس که بعدها ثابت شد دروغگو است
[ترجمه ترگمان]جانی a لاف زن بود که بعدها معلوم شد دروغ گو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Overnight Riley Hanson had become a cautious braggart.
[ترجمه گوگل]یک شبه رایلی هانسون به یک لاف زن محتاط تبدیل شده بود
[ترجمه ترگمان]یک شبه که رایلی سن همین طور لاف می زد و لاف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The braggart Anecdotes that bolster self-image reveal a great deal to you about the speaker.
[ترجمه گوگل]حکایت های لاف زن که تصویر خود را تقویت می کنند، چیزهای زیادی را در مورد گوینده برای شما آشکار می کند
[ترجمه ترگمان]لاف braggart که تصویر خود را تقویت می کند، مطالب زیادی را در مورد سخنگو به شما نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Honest prose defeats dissembling verse, and the braggart goes off to be a thief.
[ترجمه گوگل]نثر صادقانه شعر ناسازگار را شکست می دهد و لاف زن دزد می شود
[ترجمه ترگمان]نثر شریف، اشعار dissembling را شکست می دهد، و braggart لاف می زند که دزد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The braggart turns every question into an answer that makes himself or herself look incredibly good.
[ترجمه گوگل]لاف زن هر سوالی را به پاسخی تبدیل می کند که خودش را فوق العاده خوب جلوه می دهد
[ترجمه ترگمان]\"braggart\" هر سوال را به پاسخی تبدیل می کند که باعث می شود خودش یا خودش خیلی خوب به نظر برسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. However, Captain Prien was not a braggart.
[ترجمه گوگل]با این حال، کاپیتان پرین یک لاف زن نبود
[ترجمه ترگمان]با این همه، کاپیتان Prien اهل لاف و گزاف نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Theritos may be a braggart, but he backs up his swagger with his fierce fighting skills.
[ترجمه گوگل]تریتوس ممکن است یک لاف زن باشد، اما او با مهارت های جنگی شدید خود، از متجاوز خود حمایت می کند
[ترجمه ترگمان]شاید لاف زن لاف زن لاف و گزاف باشد، اما از مهارت های رزمی خود به بالا نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. However, Captain Prien was no braggart.
[ترجمه گوگل]با این حال، کاپیتان پرین لاف زن نبود
[ترجمه ترگمان]با این همه کاپیتان Prien اهل لاف و لاف و لاف و گزاف نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Don't play the braggart.
[ترجمه گوگل]لاف زن بازی نکن
[ترجمه ترگمان]لاف نزن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But she finds refuge with another man, ironically a local braggart photographer who is not so much successful as handy.
[ترجمه گوگل]اما او به مرد دیگری پناه می برد، از قضا یک عکاس مغرور محلی که نه چندان موفق و خوش دست است
[ترجمه ترگمان]اما او با یک مرد دیگر، به طور کنایه آمیزی یک عکاس braggart محلی را پیدا می کند که چندان موفق نبوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Cherokee legend, commonly known as "The Rabbit Goes Duck Hunting, " is about a rabbit who is a braggart and a trickster able to persuade other animals that he can back up his boasts.
[ترجمه گوگل]افسانه چروکی که معمولاً به عنوان "خرگوش به شکار اردک می رود" شناخته می شود، در مورد خرگوشی است که یک لاف زن و حقه باز است که می تواند حیوانات دیگر را متقاعد کند که می تواند از افتخارات خود حمایت کند
[ترجمه ترگمان]افسانه چروکی که عموما به عنوان \"خرگوش به شکار می آید\" در مورد خرگوش است که یک braggart و حقه باز قادر به متقاعد کردن حیوانات دیگر است تا بتواند به خود می بالد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Cherokee legend, commonly known as "The Rabbit Goes Duck Hunting, " is about a rabbit who is a braggart and a trickster able to persuade other animals that he can back up his boasts.
[ترجمه گوگل]افسانه چروکی که معمولاً با نام "خرگوش به شکار اردک می رود" شناخته می شود، درباره خرگوشی است که یک لاف زن و حقه باز است که می تواند حیوانات دیگر را متقاعد کند که می تواند از افتخارات خود حمایت کند
[ترجمه ترگمان]افسانه چروکی که عموما به عنوان \"خرگوش به شکار می آید\" در مورد خرگوش است که یک braggart و حقه باز قادر به متقاعد کردن حیوانات دیگر است تا بتواند به خود می بالد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But, if you speak too loudly, you may be perceived as overbearing, bossy aa braggart.
[ترجمه گوگل]اما، اگر بیش از حد بلند صحبت کنید، ممکن است شما را به‌عنوان آدم‌های مغرور، رئیس‌جمهور در نظر بگیرند
[ترجمه ترگمان]اما اگر با صدای بلند حرف بزنید، ممکن است با لاف زن و لاف زنی آشنا شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sir, I don't seek a quarrel, not being a braggart.
[ترجمه گوگل]آقا من دنبال دعوا نیستم، فخر فروشی نیستم
[ترجمه ترگمان]آقا، من دنبال دعوا نیستم و لاف نمی زنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لافزن (اسم)
assuming, boaster, gabber, bouncer, braggart, bragger, idol, gascon, larrikin

خودستا (اسم)
bighead, hector, boaster, gabber, bouncer, braggart, bragger, blowhard, blow, tinhorn, gasser, blusterer, blower, brag, bucko, braggadocio, whiffler, gascon, hot-shot, tiger, skite, swashbuckler

گزافه گو (اسم)
braggart, braggadocio

رجز خوان (اسم)
braggart

خودستا (صفت)
ostentatious, braggart, blowhard, boastful, swank, vainglorious, self-opinionated, self-praising, stuck-up

متظاهر (صفت)
ostentatious, braggart, boastful, hypocritical, pretending, simulating, making believe, prudish

انگلیسی به انگلیسی

• arrogant boaster, show off
a braggart is a person, usually a man, who brags about what he has done or will do or what he possesses; an old-fashioned word, used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

{آدم} لاف زن. خودستا، فخرفروش
مثال:
Indeed Allah does not like any swaggering braggart.
براستی خداوند هیچ مغرور ِ فخر فروشی را دوست ندارد.
�إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ�
فخر فروش
خودشیفته

بپرس