bracing

/ˈbreɪsɪŋ//ˈbreɪsɪŋ/

معنی: نشاط انگیز، نیروبخش، فرح بخش
معانی دیگر: مقوی، انگیزگر، تر و تازه کننده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: invigorating; energizing; stimulating.
مترادف: brisk, energizing, invigorating, refreshing, stimulating
مشابه: restorative

- a bracing walk
[ترجمه گوگل] یک راه رفتن تند
[ترجمه ترگمان] پیاده روی خوبی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: serving as a brace.
مشابه: supportive
اسم ( noun )
مشتقات: bracingly (adv.), bracingness (n.)
• : تعریف: one brace, a system of braces, or the material used for braces.
مترادف: framework, strut, support
مشابه: bracket, frame, framing, scaffolding

جمله های نمونه

1. We enjoyed a bracing walk on the beach.
[ترجمه گوگل]ما از یک پیاده روی آرام در ساحل لذت بردیم
[ترجمه ترگمان]ما از یک پیاده روی لذت بخش در ساحل لذت بردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They are bracing themselves for a long legal battle.
[ترجمه گوگل]آنها خود را برای یک نبرد حقوقی طولانی آماده می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها خود را برای یک نبرد طولانی قانونی آماده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The police are bracing themselves for an outbreak of violence.
[ترجمه گوگل]پلیس خود را برای شیوع خشونت آماده می کند
[ترجمه ترگمان]پلیس خود را برای بروز خشونت آماده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The country is bracing itself for the threatened enemy invasion.
[ترجمه گوگل]این کشور خود را برای تهاجم دشمن تهدید می کند
[ترجمه ترگمان]این کشور خود را برای حمله به دشمن تهدید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Tourists are attracted by the beautiful scenery and bracing mountain climate.
[ترجمه گوگل]گردشگران توسط مناظر زیبا و آب و هوای مطبوع کوهستانی جذب می شوند
[ترجمه ترگمان]گردشگران از مناظر زیبا و آب و هوای کوهستانی جذب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Possibly a little bracing if your nearest stretch of coast is in Britain.
[ترجمه گوگل]اگر نزدیکترین منطقه ساحلی شما در بریتانیا است، احتمالاً کمی مهار کنید
[ترجمه ترگمان]شاید اگر نزدیک ترین ساحل شما در بریتانیا باشد، ممکن است کمی استراحت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Inside, the medium-weight bracing is in the traditional Martin X-pattern and everything looks neat and clean.
[ترجمه گوگل]در داخل، مهاربندی با وزن متوسط ​​در الگوی سنتی مارتین X است و همه چیز مرتب و تمیز به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]داخل ساختمان، the سایز متوسط در الگوی سنتی مارتین X است و همه چیز تمیز و تمیز به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He found in Byers a bracing scepticism like his own.
[ترجمه گوگل]او در بایرز شک و تردیدی مانند شک و تردید خود را یافت
[ترجمه ترگمان]خودش هم مثل خودش هم شک و شک و شک و شک و شک پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Bracing the right leg and hip during the backswing is absolutely essential.
[ترجمه گوگل]پرانتزی کردن پای راست و لگن در حین حرکت به عقب کاملا ضروری است
[ترجمه ترگمان]استفاده از پای راست و ران در طول the کاملا ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Drawing on experience, the city is bracing for a major earthquake within the next 25 years.
[ترجمه گوگل]با تکیه بر تجربه، این شهر برای یک زلزله بزرگ در 25 سال آینده آماده می شود
[ترجمه ترگمان]با توجه به تجربه، این شهر در عرض ۲۵ سال آینده برای یک زلزله بزرگ آماده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Guy tensed the instant she moved, as though bracing himself for resistance.
[ترجمه گوگل]گای در همان لحظه ای که او حرکت کرد فشار آورد، گویی خودش را برای مقاومت آماده می کند
[ترجمه ترگمان]مرد با حالتی عصبی به سرعت حرکت کرد، انگار که خودش را برای مقاومت آماده کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. By bracing herself against the tree and biting down hard on her lip, she was able to struggle to her feet.
[ترجمه گوگل]او با محکم نگه داشتن خود در برابر درخت و گاز گرفتن محکم لب هایش، توانست به سختی بایستد
[ترجمه ترگمان]با این که خود را به درخت تکیه داده بود و لبش را گاز می گرفت، قادر به مبارزه با پای او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She found Jen's contempt for politicians both bracing and worrying.
[ترجمه گوگل]او تحقیر جن برای سیاستمداران را هم سخت و هم نگران کننده می دانست
[ترجمه ترگمان]نفرت جن خانگی را به هر دویشان انداخت و هم نگران شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Meanwhile, Belfast is bracing itself for a vicious war between rival republican terror groups over drugs.
[ترجمه گوگل]در همین حال، بلفاست خود را برای جنگی شرورانه بین گروه‌های تروریستی جمهوری‌خواه رقیب بر سر مواد مخدر آماده می‌کند
[ترجمه ترگمان]در همین حال، بلفاست خود را برای جنگ تبهکارانه میان گروه های تروریستی جمهوری خواهان بر سر مواد مخدر آماده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نشاط انگیز (صفت)
allegro, bracing

نیروبخش (صفت)
tonic, bracing, life-giving

فرح بخش (صفت)
bracing, pleasurable

تخصصی

[عمران و معماری] مهاربندی - بادبندی - بادبند - مهاربند - بست - تنگ - صفحه لقمه - قید - قیدگذاری
[زمین شناسی] مهاربندی

انگلیسی به انگلیسی

• refreshing, restorative, invigorating
if you describe a place, climate, or activity as bracing, you mean that it makes you feel fit and full of energy.

پیشنهاد کاربران

( در توصیف هوا ) سرد، خنک، مطبوع، دل انگیز
1 - اماده شدن
روح افزا
زندگی بخش
( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )
آماده شدن
bracing ( مهندسی عمران )
واژه مصوب: مهاربندی
تعریف: فرایندی برای تقویت یا افزایش صُلبیت سازه در برابر بارهای جانبی
۱ ) فرح بخش و نشاط انگیز
۲ ) بند ( بست ) هر چیزی مثل کمربند های طبی ( support brace ) یا بند شلوار یا بست اسکلت ساختمان و . . .

بپرس