1. Who's the bozo in the pyjamas?
2. Some bozo on a motorcycle almost ran me over.
[ترجمه گوگل]مقداری بوزو سوار بر موتورسیکلت نزدیک بود مرا زیر پا بگذارد
[ترجمه ترگمان] یه احمق با موتور تقریبا منو رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Who's that bozo in the purple shirt?
4. I re-member the night that big Texas oil bozo gave Jack lip.
[ترجمه گوگل]یاد شبی افتادم که بوزو نفتی بزرگ تگزاس به جک لب داد
[ترجمه ترگمان]شبی که روغن بزرگ تگزاس bozo به جک داد من دوباره عضو شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. For instance, what if Bozo, Inc., suffers through a recession and earns just one penny?
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، اگر Bozo، Inc از رکود اقتصادی رنج ببرد و فقط یک پنی درآمد داشته باشد، چه؟
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، اگر شرکت Bozo، از بحران اقتصادی رنج می برد و فقط یک پنی دارد، چه می شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. In the back there's bozo and me.
7. Bozo contemptuously pointed out an old white-bearded screever fifty yards away.
[ترجمه گوگل]بوزو تحقیرآمیز به یک طاقچه قدیمی ریش سفید در پنجاه یاردی اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]انقدر contemptuously بود که در فاصله پنجاه یارد آن طرف تر ریش دار نی ریش دار قدیمی ریش دار قدیمی را نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. ICE’s work with an immigration judge found that Bozo Jozepovic, a member of the Croatian Defense Council, had assisted in the murders of seven innocent Muslim men.
[ترجمه گوگل]کار ICE با یک قاضی مهاجرت نشان داد که بوزو جوزپوویچ، یکی از اعضای شورای دفاع کرواسی، در قتل هفت مرد مسلمان بی گناه کمک کرده است
[ترجمه ترگمان]کار ICE با یک قاضی مهاجرت مشخص شد که Bozo Jozepovic، عضو شورای دفاع کرواسی، در قتل هفت مرد مسلمان بی گناه کمک کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Bozo indulged in the most high-flown speculations.
[ترجمه گوگل]بوزو زیادهرویترین گمانهزنیها را انجام داد
[ترجمه ترگمان]Bozo در گمانه زنی های بسیار زیاد شرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. We walked down into Lambeth. Bozo limped slowly, with a queer crablike gait, half sideways, dragging his smashed foot behind him.
[ترجمه گوگل]وارد لمبث شدیم بوزو به آرامی با راه رفتن خرچنگی عجیب و غریب، نیمه پهلو، لنگان لنگان لنگان میرفت و پای شکستهاش را پشت سرش میکشید
[ترجمه ترگمان]ما به Lambeth رفتیم سث به آرامی لنگان لنگان لنگان لنگان راه می رفت، با گام های عجیب و غریب و نیم پهلو، پای شکسته او را پشت سرش می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Bozo had a strange way of talking, Cockneyfied and yet very lucid and expressive. It was as though he had read good books but had never troubled to correct his grammar.
[ترجمه گوگل]بوزو روش عجیبی برای صحبت کردن داشت، دلسوزانه و در عین حال بسیار شفاف و رسا انگار کتاب های خوبی خوانده بود اما هیچ وقت برای تصحیح گرامر خود مشکلی نداشت
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که صدای حرف زدن به گوشش رسید، Cockneyfied و هنوز خیلی واضح و expressive بود مثل این بود که کتاب ها را خوانده بود، اما هرگز زحمت خواندن کتاب دستور زبان را به خود نمی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. That bozo flirted with the boss'daughter and nearly got fired.
[ترجمه گوگل]آن بوزو با دختر رئیس معاشقه کرد و نزدیک بود اخراج شود
[ترجمه ترگمان]اون احمق با دختر رئیس لاس زد و نزدیک بود اخراج بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Oliver: I'm actually getting to like the name Bozo.
[ترجمه گوگل]الیور: من واقعاً نام بوزو را دوست دارم
[ترجمه ترگمان]در واقع من میخوام اسم تو رو به اسم مستعار دوست داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. If some careless bozo trampled a row of your corn with his ox-cart, you might go and set fire to his field.
[ترجمه گوگل]اگر یک بوزو بی خیال با گاری گاو خود ردیفی از ذرت شما را زیر پا بگذارد، ممکن است بروید و مزرعه او را آتش بزنید
[ترجمه ترگمان]اگر یک احمق بی احتیاط یک ردیف ذرت تو را با ارابه خود له کند، ممکن است بروی و به میدان او شلیک کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Bozo seemed an interesting man, and I was anxious to see more of him.
[ترجمه گوگل]بوزو مرد جالبی به نظر می رسید و من مشتاق بودم بیشتر او را ببینم
[ترجمه ترگمان]انقدر مشتاق بود که او را ببینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید