box up


1- محاصره کردن، محبوس کردن، محدود کردن 2- تخته پوش کردن

جمله های نمونه

1. I heaved the heavy box up the steps.
[ترجمه گوگل]جعبه سنگین را از پله ها بالا بردم
[ترجمه ترگمان]جعبه سنگین را از پله ها بالا کشیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Want to help me box up the Christmas tree lights?
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید به من کمک کنید تا چراغ های درخت کریسمس را تنظیم کنم؟
[ترجمه ترگمان]میخوای کم کم کنی چراغ درخت کریسمس رو روشن کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Tip the box up and empty it.
[ترجمه گوگل]جعبه را نوک بزنید و آن را خالی کنید
[ترجمه ترگمان]جعبه را توصیه کنید و آن را خالی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Don't jerk the box up, pull it up smoothly.
[ترجمه گوگل]جعبه را تکان ندهید، آن را به آرامی بالا بکشید
[ترجمه ترگمان]جعبه را بلند نکن، به نرمی آن را بالا بکش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Can you lift that box up onto the shelf for me?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید آن جعبه را برای من روی قفسه بلند کنید؟
[ترجمه ترگمان]میتونی اون جعبه رو واسه من بالا ببری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Could you help me lift the box up to the shelf?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید به من کمک کنید جعبه را تا قفسه بلند کنم؟
[ترجمه ترگمان]میتونی کم کم کنی جعبه رو ببرم تو قفسه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She lifted the box up and rushed out of the office.
[ترجمه گوگل]جعبه را بلند کرد و با عجله از دفتر بیرون آمد
[ترجمه ترگمان]جعبه را بلند کرد و از دفتر خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We need to box up all of our clothes to prepare for the move.
[ترجمه گوگل]ما باید تمام لباس هایمان را جعبه کنیم تا برای حرکت آماده شویم
[ترجمه ترگمان]ما باید تمام clothes رو برای حرکت آماده کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He put the box up on a high shelf.
[ترجمه گوگل]جعبه را روی یک قفسه بلند گذاشت
[ترجمه ترگمان]جعبه را روی قفسه بالایی گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We grown up kids box up all the junk from our childhoods—dusty ballet shoes, high school text books, rolled up posters of Adam Ant—and wonder where home went.
[ترجمه گوگل]ما بچه‌های بزرگ‌تر همه آشغال‌های دوران کودکی‌مان را جمع‌آوری می‌کنیم - کفش‌های غبارآلود باله، کتاب‌های درسی دبیرستان، پوسترهای آدام آنت - و نمی‌دانیم خانه کجا رفته است
[ترجمه ترگمان]ما بچه ها را بزرگ کردیم تا همه the را از دوران کودکی، کفش های باله گرد گرفته، کتاب های درسی دبیرستان، و پوسترهای آدام خل و شگفت زده کنیم که در آن خانه کجا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Have you got some twine to tie this box up?
[ترجمه گوگل]ریسمانی برای بستن این جعبه دارید؟
[ترجمه ترگمان]چند تا نخ داری که این جعبه رو ببندی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. How could he get his heavy box up all those stairs?
[ترجمه گوگل]چگونه می توانست جعبه سنگینش را از آن همه پله بالا بیاورد؟
[ترجمه ترگمان]چطور میتونه اون جعبه سنگین رو از همه اون پله ها بیاره بالا؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He lifted the box up onto the table.
[ترجمه گوگل]جعبه را روی میز بلند کرد
[ترجمه ترگمان]جعبه را بلند کرد و روی میز گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Langdon the wooden box up to the light and examined the inlaid symbol of the Rose.
[ترجمه گوگل]لنگدون جعبه چوبی را تا نور بالا برد و نماد منبت کاری شده گل رز را بررسی کرد
[ترجمه ترگمان]لنگدان جعبه چوبی را برداشت و علامت رز منبت کاری شده را بررسی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

To put leftover food from a restaurant in a container
In the USA , the trend is for restaurants to give customers a white container and have them put their own leftovers in it .
گذاشتن باقی مونده غذای رستوران در ضرف ( وقتی تو رستوران غذامون اضافه میاد و میخوایم ببریم خونه )
بسته بندی کردن
To put leftover food from a restaurant in a container
بسته بندی کردن
در جعبه گذاشتن/ بسته بندی کردن

بپرس