bowstring

/ˈboʊstrɪŋ//ˈbəʊstrɪŋ/

معنی: زه، چله، زهکمان، طناب انداختن
معانی دیگر: ریسمان کمان، هر ریسمان یا نخ محکم، ریسمان دار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the cord stretched between the two ends of an archer's bow.

(2) تعریف: a string, usu. of horsehair, for the bow of a musical instrument such as the violin.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: bowstrings, bowstringing, bowstringed, bowstrung
• : تعریف: to strangle with a bowstring or something resembling a bowstring.

جمله های نمونه

1. a bowstring must be taut
زه کمان باید تنگ کشیده شده باشد.

2. the tension of the bowstring can be adjusted
میزان کشیدگی زه کمان را می توان تنظیم کرد.

3. Her body went as taut as a bowstring.
[ترجمه گوگل]بدنش مثل یک بند کمان کشیده شد
[ترجمه ترگمان]بدنش مثل زه کمان سفت شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A running heart is concentrated, as an arrow bowstring, with the bull's eye as its end - result.
[ترجمه گوگل]یک قلب در حال دویدن، به عنوان یک رشته کمان، با چشم گاو به عنوان نتیجه نهایی آن متمرکز است
[ترجمه ترگمان]قلب در حال دویدن متمرکز است، به عنوان یک زه کمان، با چشم گاو به عنوان نتیجه نهایی آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. An arrow fitted to the bowstring cannot avoid being discharged.
[ترجمه گوگل]تیری که روی بند کمان نصب شده است نمی تواند از رها شدن جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]تیری که به زه کمان متصل است نمی تواند از تخلیه شدن جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Unless patient a very sensitive bowstring sign, no pain is felt in the popliteal fossa region.
[ترجمه گوگل]دردی در ناحیه حفره پوپلیتئال احساس نمی شود، مگر اینکه بیمار یک علامت بسیار حساس بند کمانی باشد
[ترجمه ترگمان]مگر این که بیمار یک زه کمان بسیار حساس داشته باشد، هیچ دردی در منطقه popliteal fossa احساس نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Gucheng bridge is a steel tube concrete bowstring arch and variable cross section continuous beam composite system through bridge with single load plate.
[ترجمه گوگل]پل گوچنگ یک سیستم کامپوزیت کمان دار بتنی لوله فولادی و سیستم کامپوزیت تیر پیوسته از طریق پل با صفحه تک بار است
[ترجمه ترگمان]پل Gucheng یک کمان فولادی لوله فولادی و مقطع عرضی متغیر از طریق پل با صفحه بار تکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hearing the twang of the bowstring, it assumed that it was doomed.
[ترجمه گوگل]با شنیدن صدای طناب کمان، تصور کرد که محکوم به فناست
[ترجمه ترگمان]شنیدن صدای زه کمان، به نظر می رسید که محکوم به فناست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The bowstring was twanging.
[ترجمه گوگل]سیم کمان در حال پیچیدن بود
[ترجمه ترگمان]زه کمانش را به صدا درآورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The bowstring is stretched taut.
[ترجمه گوگل]بند کمان کشیده شده است
[ترجمه ترگمان]زه کمانش را کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There was a notch in the end for the bowstring, but no flight.
[ترجمه گوگل]در انتهای آن یک بریدگی برای سیم کمان وجود داشت، اما پروازی وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]یک شکاف در انتهای دار نی بود، اما پرواز نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Each foot soldier also carried a bow, twelve arrows and a spare bowstring as standard equipment.
[ترجمه گوگل]هر سرباز پیاده همچنین یک کمان، دوازده تیر و یک کمان یدک را به عنوان تجهیزات استاندارد حمل می کرد
[ترجمه ترگمان]هر سرباز پیاده یک کمان، دوازده تیر و یک زه کمان اضافی را به عنوان تجهیزات استاندارد حمل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A notch in its visible end, for slotting on to a bowstring.
[ترجمه گوگل]یک بریدگی در انتهای قابل مشاهده آن، برای شکاف بر روی بند کمان
[ترجمه ترگمان]یک شکاف در انتهای قابل رویت آن، برای جلب توجه به یک ریسمان دار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The traditional software that reduce toxin is nonfeasance almost to the trojan, because this needs new method bowstring vaulting horse.
[ترجمه گوگل]نرم‌افزار سنتی که سم را کاهش می‌دهد تقریباً برای تروجان غیرقابل اجرا است، زیرا این نیاز به روش جدیدی دارد که اسب طاق‌دار با رشته‌های کمانی انجام می‌شود
[ترجمه ترگمان]نرم افزار سنتی که سم را کاهش می دهد تقریبا به the شباهت دارد، چون این نیاز به روش جدیدی برای کشیدن اسب vaulting دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زه (اسم)
gut, string, chord, cord, bowstring, catgut, whipcord, hypotenuse

چله (اسم)
bowstring

زه کمان (اسم)
bowstring

طناب انداختن (فعل)
hang, strangle, bowstring

انگلیسی به انگلیسی

• cord of an archer's bow

پیشنهاد کاربران

bowstring ( ورزش )
واژه مصوب: زه 1
تعریف: رشته ای کشسان و بسیار مقاوم که به سر بازوهای کمان وصل می شود

بپرس