• (1)تعریف: a game in which a heavy ball is rolled along a wooden alley toward wooden pins that are standing at the far end.
• (2)تعریف: any of various similar games, such as lawn bowling, skittles, or ninepins.
جمله های نمونه
1. Jack, what time do you want to go bowling?
[ترجمه Z] جک. کی بریم بولینگ؟
|
[ترجمه گوگل]جک، ساعت چند می خواهی بولینگ بروی؟ [ترجمه ترگمان]جک، کی میخوای بریم بولینگ؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. We were bowling along at seventy miles per hour.
[ترجمه گوگل]با سرعت هفتاد مایل در ساعت در حال بولینگ بودیم [ترجمه ترگمان]ما در حدود هفتاد مایل در ساعت با هم بودیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The complex contains a bowling alley, pool hall and indoor tennis courts.
[ترجمه گوگل]این مجموعه شامل یک سالن بولینگ، سالن استخر و زمین تنیس سرپوشیده است [ترجمه ترگمان]این مجموعه شامل یک سالن بولینگ، سالن بیلیارد و زمین تنیس سرپوشیده می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. They were bowling along the motorway at sixty miles per hour.
[ترجمه گوگل]آنها در امتداد بزرگراه با سرعت 60 مایل در ساعت بولینگ می کردند [ترجمه ترگمان]آن ها در حدود ۶۰ مایل در ساعت رانندگی می کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. England were no match for the Indian bowling attack.
[ترجمه گوگل]انگلیس برای حمله بولینگ هند همخوانی نداشت [ترجمه ترگمان]انگلستان برای حمله به تیم هند هیچ مسابقه نداشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Soon we were bowling along the country roads.
[ترجمه گوگل]به زودی در کنار جاده های کشور مشغول بولینگ بودیم [ترجمه ترگمان]طولی نکشید که ما در امتداد جاده های کشور شروع به پرتاب کردیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. We were bowling down at eighty miles per hour.
[ترجمه گوگل]با سرعت هشتاد مایل در ساعت در حال بولینگ بودیم [ترجمه ترگمان]در ساعت هشتاد و پنج مایلی ما بولینگ بازی می کردیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. An extra skittle was added and, lo, tenpin bowling was born.
[ترجمه گوگل]یک اسکلت اضافی اضافه شد و بولینگ تنپین متولد شد [ترجمه ترگمان]یک skittle اضافی نیز اضافه شد و، lo، بولینگ tenpin به دنیا آمد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. In any event, the bowling alley restaurant proved quite acceptable.
[ترجمه گوگل]در هر صورت، رستوران بولینگ کاملا قابل قبول بود [ترجمه ترگمان]در هر صورت، رستوران بولینگ کاملا قابل قبوله [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. McArthur opened the bowling on the first day of the match.
[ترجمه گوگل]مک آرتور در روز اول مسابقه بولینگ را باز کرد [ترجمه ترگمان]McArthur در اولین روز مسابقه، بولینگ را باز کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Pringle was tired after bowling for an hour.
[ترجمه گوگل]پرینگل بعد از یک ساعت بولینگ خسته بود [ترجمه ترگمان]یک ساعت از بولینگ خسته شدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Prinne was tired after bowling for half an hour.
[ترجمه گوگل]پرین بعد از نیم ساعت بولینگ خسته بود [ترجمه ترگمان]نیم ساعت از بازی بولینگ خسته شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Let's go bowling on Saturday.
[ترجمه گوگل]بیا شنبه بریم بولینگ [ترجمه ترگمان] شنبه بریم بولینگ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Do you want to go bowling with us Friday?
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید جمعه با ما بولینگ بروید؟ [ترجمه ترگمان]آیا شما می خواهید جمعه با ما بازی کنید؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
بازی بولینگ (اسم)
bowling
مسابقه وجشن بازی بولینگ (اسم)
bowling, bowls
انگلیسی به انگلیسی
• type of game played with balls and pins bowling is a game in which you roll a heavy ball down a long, narrow track towards a group of wooden objects and try to knock them down.
پیشنهاد کاربران
( بازی ) بولینگ مثال: he's busy perfecting his bowling technique او مشغول کامل و عالی کردن تکنیک بازی بولینگ اش است.
bowling ( n ) ( boʊlɪŋ ) , bowling ball ( n ) , bowler ( n )