bowled


ورزش : باختن توپزن در نتیجه انداختن میله افقى

جمله های نمونه

1. the car bowled along
اتومبیل تند و آرام حرکت می کرد.

پیشنهاد کاربران

در برخی متون به معنای:
مبهوت، افسون شده، بهت زده

بپرس