1. Smith will bow out of professional football at the end of the season.
[ترجمه گوگل]اسمیت در پایان فصل از فوتبال حرفه ای کناره گیری خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]اسمیت در پایان فصل از فوتبال حرفه ای سر باز خواهد زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Jack had to bow out as a contender.
[ترجمه گوگل]جک مجبور شد به عنوان یک مدعی تعظیم کند
[ترجمه ترگمان] جک \"مجبور شد به عنوان یه رقیب تعظیم کنه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Reeves thinks it is time for him to bow out of politics.
[ترجمه گوگل]ریوز فکر می کند که زمان آن فرا رسیده است که از سیاست خارج شود
[ترجمه ترگمان]ری وز فکر می کند که وقتش است که او از سیاست بیرون بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She has finally decided it's time to bow out of international tennis.
[ترجمه گوگل]او سرانجام به این نتیجه رسید که وقت آن است که تنیس بین المللی را ترک کند
[ترجمه ترگمان]او بالاخره تصمیم گرفته بود که برای بیرون رفتن از تنیس بین المللی وقت داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. You're not trying to bow out of this, are you?
[ترجمه گوگل]شما سعی نمی کنید از این وضعیت تعظیم کنید، نه؟
[ترجمه ترگمان]تو که نمی خوای از این کنار بکشی، مگه نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Jack had to bow out a contender.
[ترجمه گوگل]جک مجبور شد یک رقیب را تعظیم کند
[ترجمه ترگمان] جک \"مجبور شد یه رقیب داشته باشه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The old leader decided to bow out.
[ترجمه گوگل]رهبر پیر تصمیم گرفت تعظیم کند
[ترجمه ترگمان]فرمانده پیر تصمیم گرفت تعظیم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Vergil: It's time for the clown to bow out, Arkham. Sentence dictionary
[ترجمه گوگل]ورجیل: وقت آن است که دلقک تعظیم کند، آرکام فرهنگ لغت جمله
[ترجمه ترگمان]وقت ملاقات با دلقکی است که باید در آن تعظیم کند لغت نامه از جمله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Can you bow out when they're shouting your name?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید وقتی نام شما را فریاد می زنند تعظیم کنید؟
[ترجمه ترگمان]وقتی نام تو را فریاد می زنند، می توانی تعظیم کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Clijsters's retirement marked the second seeded player to bow out of the tournament on Tuesday and sixth in two days.
[ترجمه گوگل]بازنشستگی کلایستر دومین بازیکنی بود که روز سهشنبه از تورنمنت کنار رفت و ششمین بازیکن در دو روز دیگر شد
[ترجمه ترگمان]بازنشستگی s دومین بازیکن seeded بود که سه روز سه شنبه و ششم در دو روز از مسابقات خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Vergil: It's time for the clown bow out, Arkham.
12. He wouldn't offer to bow out.
13. My mother used to bow out guests.
[ترجمه گوگل]مادرم از مهمانان تعظیم می کرد
[ترجمه ترگمان] مادرم عادت داشت از مهمون ها سر در بیاره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. After thirty years in politics, he feels it is time to bow out.
[ترجمه گوگل]پس از سی سال در سیاست، او احساس می کند که زمان تعظیم فرا رسیده است
[ترجمه ترگمان]پس از سی سال سیاست، او احساس می کند زمان آن رسیده است که سر تعظیم فرود آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. She didn't want to compain anymore, so she decided to bow out.
[ترجمه گوگل]او دیگر نمی خواست شکایت کند، بنابراین تصمیم گرفت تعظیم کند
[ترجمه ترگمان]او دیگر نمی خواست حرف بزند، بنابراین تصمیم گرفت تعظیم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید