bow and arrow


تیروکمان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: weaponry consisting of a bow or bows and the arrows that are propelled from them.

- The indigenous people fought with bow and arrow.
[ترجمه گوگل] مردم بومی با تیر و کمان می جنگیدند
[ترجمه ترگمان] افراد بومی با تیر و کمان می جنگیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He was armed with a bow and arrow .
[ترجمه گوگل]او به تیر و کمان مسلح بود
[ترجمه ترگمان]اون با یه تیر و کمان مسلح بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Then Herb, Junior, had taken his bow and arrow and wounded one of the beasts in the hindquarters.
[ترجمه گوگل]سپس هرب، جونیور، تیر و کمان او را گرفته بود و یکی از جانوران را در قسمت عقب زخمی کرده بود
[ترجمه ترگمان]سپس هرب سن جونیور کمانش را برداشته و تیر و تیر و یکی از جانوران را در قسمت عقب دو مجروح مجروح کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A bow and arrow kit in a leather bag has also been recovered.
[ترجمه گوگل]یک کیت تیر و کمان در یک کیف چرمی نیز کشف شده است
[ترجمه ترگمان]یک بسته کمان و کمان در یک کیف چرمی نیز پیدا شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The symbol of Artemis was her beloved bow and arrow as well as the moon.
[ترجمه گوگل]نماد آرتمیس، تیر و کمان محبوب او و همچنین ماه بود
[ترجمه ترگمان]نشانه آرتمس هم تیر و کمان محبوب او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I, said the Sparrow, With my bow and arrow, I killed Cock Robin.
[ترجمه گوگل]گنجشک گفت من با تیر و کمان خروس رابین را کشتم
[ترجمه ترگمان]the با تیر و تیر گفت: من، با تیر و تیر Cock را کشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. With my little bow and arrow, I killed Cock Robin.
[ترجمه گوگل]با تیر و کمان کوچکم، کاک رابین را کشتم
[ترجمه ترگمان]با تیر و کمان کوچولوی من، \"داداش رابین\" رو کشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is illegal to fish with a bow and arrow in Kentucky.
[ترجمه گوگل]ماهیگیری با تیر و کمان در کنتاکی غیرقانونی است
[ترجمه ترگمان]ماهی با کمان و کمان در کنتاکی، غیر قانونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Bow and arrow: archery shoot the enemy.
[ترجمه گوگل]تیر و کمان: تیراندازی با کمان به دشمن شلیک کنید
[ترجمه ترگمان]تیر و کمان به دشمن شلیک کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As weapons of long shot, bow and arrow had bright moments in history.
[ترجمه گوگل]همانطور که سلاح های تیر و کمان لحظات درخشانی در تاریخ داشتند
[ترجمه ترگمان]به عنوان سلاح، کمان و تیر، لحظات روشنی در تاریخ داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They used the bow and arrow and warclub as their principal weapons.
[ترجمه گوگل]آنها از تیر و کمان و کلوپ جنگی به عنوان سلاح اصلی خود استفاده می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها از کمان و تیر و warclub به عنوان سلاح اصلی خود استفاده می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Get your bow and arrow Cupid!
[ترجمه گوگل]تیر و کمان خود را کوپید دریافت کنید!
[ترجمه ترگمان]! bow رو بردار و \"کیوپید\" - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. One that shoots with a bow and arrow.
[ترجمه گوگل]یکی که با تیر و کمان شلیک می کند
[ترجمه ترگمان] همونی که با تیر و تیر پرتاب میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He hunted with bow and arrow.
[ترجمه گوگل]با تیر و کمان شکار می کرد
[ترجمه ترگمان]با تیر و کمان شکار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. With my little bow and arrow.
[ترجمه گوگل]با تیر و کمان کوچکم
[ترجمه ترگمان] با تیر و تیر کوچولو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

In the achaemenid era, Iranian soldiers were armed bow and arrow
در عصر هخامنشی سربازان ایرانی به تیر و کمان مسلح بودند.

بپرس