bourn


معنی: مرز، سرحد، هدف، قلمرو
معانی دیگر: جوی، نهرکوچک

جمله های نمونه

1. Sometimes I cycled in from Bourn, but the eight miles all uphill on the return was a bit off-putting.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات از Bourn با دوچرخه سوار می‌شدم، اما هشت مایل تمام سربالایی‌ها در بازگشت کمی آزاردهنده بود
[ترجمه ترگمان]گاهی به طرف Bourn دوچرخه سواری می کردم، اما در فاصله هشت مایلی تا بالای تپه، کمی دورتر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Auditor general Sir John Bourn will personally conduct the probe.
[ترجمه گوگل]سر جان بورن، حسابرس کل، شخصاً این تحقیقات را انجام خواهد داد
[ترجمه ترگمان]بازرس کل، سر جان Bourn، شخصا این تحقیقات را انجام خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There was a shadow hanging over Bourn for a time and nothing was fun any more.
[ترجمه گوگل]برای مدتی سایه ای روی بورن آویزان بود و دیگر هیچ چیز سرگرم کننده نبود
[ترجمه ترگمان]مدتی بود که سایه ای روی bourn افتاده بود و دیگر هیچ چیز جالب تر از آن نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The topmost bourn of a job is to watch others'working, but gain their salary.
[ترجمه گوگل]مهمترین مزیت یک شغل این است که کار دیگران را تماشا کنید، اما حقوق آنها را بگیرید
[ترجمه ترگمان]بالاترین درجه یک کار این است که دیگران را تحت نظر داشته باشید، اما حقوق خود را به دست آورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The rising of civil society demand that the bourn of state and society is more clear and the society is endowed with more independence.
[ترجمه گوگل]ظهور جامعه مدنی ایجاب می کند که وضع دولت و جامعه روشن تر شود و جامعه دارای استقلال بیشتری باشد
[ترجمه ترگمان]افزایش تقاضای جامعه مدنی به این معنا است که جامعه مدنی و جامعه دارای استقلال بیشتری است و جامعه دارای استقلال بیشتری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He likes music to the bourn of crazy!
[ترجمه گوگل]او موسیقی را به شدت دوست دارد!
[ترجمه ترگمان]! اون موسیقی رو دوست داره! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Even now, I still cannot reach his bourn then and there.
[ترجمه گوگل]الان هم هنوز نمی توانم به زادگاهش برسم
[ترجمه ترگمان]حتی حالا، هنوز هم نمی تونم به bourn برسم و اونجا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Theory of life bourn posts different moral bourns of individuals, which reflects the knowledge and partition of Moral cultivation's different arrangements virtually.
[ترجمه گوگل]تئوری زندگی متولد شده، ثمرات اخلاقی متفاوتی را برای افراد مطرح می کند، که منعکس کننده دانش و تقسیم ترتیبات مختلف تزکیه اخلاقی به طور مجازی است
[ترجمه ترگمان]نظریه زندگی، جنبه های اخلاقی مختلفی از افراد را به خود اختصاص می دهد، که دانش و تجزیه و تحلیل ترتیبات مختلف کشت اخلاقی را به طور مجازی منعکس می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Together they established the Bourn Hall Clinic in Cambridge, the world's first center for IVF therapy.
[ترجمه گوگل]آنها با هم کلینیک Bourn Hall را در کمبریج تأسیس کردند که اولین مرکز درمانی IVF در جهان است
[ترجمه ترگمان]آن ها با هم در کلینیک \"Bourn هال\" در کمبریج، اولین مرکز درمان با لقاح مصنوعی تاسیس شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This bourn is the one that many serious authors go in for.
[ترجمه گوگل]این بورن همان چیزی است که بسیاری از نویسندگان جدی به دنبال آن هستند
[ترجمه ترگمان]این bourn همان کسی است که بسیاری از نویسندگان جدی به آن وارد می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The author, beginning with the remarks about literature bourn by Wang Guowei and Pan Tianshou's points about art, finds out the origin and inspiration for the paper.
[ترجمه گوگل]نویسنده، با سخنان وانگ گوویی و پان تیانشو در مورد هنر، درباره ادبیات شروع می‌کند، به منشأ و الهام‌بخش مقاله پی می‌برد
[ترجمه ترگمان]نویسنده، که با اظهارات وانگ Guowei و پن Tianshou درباره هنر، شروع به صحبت درباره هنر می کند، منشا و انگیزه این مقاله را کشف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I am a bourn, you are my mellifluence.
[ترجمه گوگل]من متولد شده ام، تو دلپذیر منی
[ترجمه ترگمان]، من یه bourn تو \"mellifluence\" منی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The highest bourn of makingmarketing won is that an innovational and open marketing department culture isfigured based on the enterprise culture and embodied flexibility.
[ترجمه گوگل]بالاترین سود حاصل از بازاریابی این است که فرهنگ بخش بازاریابی نوآورانه و باز بر اساس فرهنگ سازمانی و انعطاف پذیری تجسم یافته شکل گرفته است
[ترجمه ترگمان]بالاترین bourn makingmarketing این است که فرهنگ بازاریابی باز و بازاریابی باز مبتنی بر فرهنگ شرکت بوده و در انعطاف پذیری گنجانده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The sweeteners were uncovered by Whitehall's financial watchdog, John Bourn, comptroller and auditor-general.
[ترجمه گوگل]این شیرین کننده ها توسط ناظر مالی وایت هال، جان بورن، بازرس و حسابرس کل کشف شد
[ترجمه ترگمان]The توسط ناظر مالی وایت هال، جان Bourn، comptroller و بازرس کل کشف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مرز (اسم)
border, bound, abutment, abuttals, edge, brink, boundary, frontier, mark, precinct, balk, rubicon, bourn, bourne, outskirt, ridge, purlieus, rand, selvage, selvedge

سرحد (اسم)
border, bound, abutment, boundary, frontier, butting, demarcation line, borderline, boundary line, bourn, bourne

هدف (اسم)
object, cause, objective, point, sight, aim, purpose, target, goal, mark, prick, scope, butt, bourgeon, bourn, bourne, burgeon, victim, parrot, quintain

قلمرو (اسم)
region, dominion, circle, sphere, domain, scope, zone, bourn, territory, bourne, orbit, regality, milieu

تخصصی

[عمران و معماری] دزده رود

انگلیسی به انگلیسی

• burn, small stream, brook (scottish, english); limit, boundary; goal (archaic)

پیشنهاد کاربران

بپرس