bounty hunter

/ˈbaʊntiˈhʌntər//ˈbaʊntiˈhʌntə/

کسی که کارش دستگیری یا کشتن جنایتکاران فراری یا حیوانات مضر بود (برای دریافت جایزه)

جمله های نمونه

1. It's the bounty hunters you've got to be wary of.
[ترجمه میناز] این شکارچی است که باید از او بترسی
|
[ترجمه گوگل]این شکارچیان جایزه هستند که باید مراقب آنها باشید
[ترجمه ترگمان]این bounty که باید مراقب خودت باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This is where the present bounty hunter story has become confused.
[ترجمه گوگل]اینجاست که داستان فعلی شکارچی جایزه گیج شده است
[ترجمه ترگمان]این جا جایی است که داستان شکارچی در حال حاضر گیج شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. MULDER in the light watching as the ALIEN BOUNTY HUNTER joins him and the abductees.
[ترجمه گوگل]مولدر در نور تماشا می کند که شکارچی جایزه بیگانه به او و ربوده شدگان می پیوندد
[ترجمه ترگمان]MULDER در نور آفتاب به او و ربوده شدگان ملحق می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In becoming Dooku's henchman, the bounty hunter was teamed up with Asajj Ventress, a Dark Jedi and commander within the Separatist military.
[ترجمه گوگل]برای تبدیل شدن به سرسپردگی دوکو، این شکارچی فضل با آساج ​​ونترس، یک جدی تاریک و فرمانده ارتش جدایی طلب، متحد شد
[ترجمه ترگمان]در یکی از henchman Dooku، شکارچی او با Asajj Ventress و فرمانده سیاه و فرمانده نظامی در ارتش separatist متحد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Do you know why I really became a bounty hunter?
[ترجمه گوگل]آیا می دانید چرا من واقعاً یک شکارچی فضل شدم؟
[ترجمه ترگمان]میدونی چرا من واقعا یه جایزه بگیرم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. My name is Domino Harvey -- I'm a bounty hunter.
[ترجمه گوگل]نام من دومینو هاروی است -- من یک شکارچی فضل هستم
[ترجمه ترگمان]اسم من Domino هار است - - من یک شکارچی جایزه هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In it, the Togorian bounty hunter in appropriated armor kidnaps Princess Leia.
[ترجمه گوگل]در آن، شکارچی فضل توگوریایی با زره های تصاحب شده، شاهزاده لیا را می رباید
[ترجمه ترگمان]در این کار، یک شکارچی به نام Princess پرنسس لیا را دزدیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Relevant fighters and warships area which Bounty Hunter faction uses.
[ترجمه گوگل]منطقه جنگنده ها و کشتی های جنگی مربوطه که جناح Bounty Hunter از آن استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]جنگجویان و کشتی های جنگی مربوطه که در بخش \"Bounty هانتر\" مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You play a bounty hunter and it's your job tog. . .
[ترجمه گوگل]شما یک شکارچی جایزه بازی می کنید و این وظیفه شماست
[ترجمه ترگمان] تو نقش یه شکارچی رو بازی می کنی و این لباس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This provided a suitably memorable look to the bounty hunter skilled enough to capture Han Solo.
[ترجمه گوگل]این یک نگاه به یاد ماندنی به شکارچی فضل داد که مهارت کافی برای گرفتن هان سولو را داشت
[ترجمه ترگمان]این یک نگاه خاطره انگیز به شکارچی که به اندازه کافی مهارت داشت تا (هان)را تسخیر کند، فراهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She instead turned over the inert bounty hunter to local officials.
[ترجمه گوگل]او در عوض، شکارچی فضل بی اثر را به مقامات محلی سپرد
[ترجمه ترگمان]او به جای آن از صیاد جایزه به مقامات محلی تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He is a legendary bounty hunter, accepting warrants from both the Empire and the criminal underworld.
[ترجمه گوگل]او یک شکارچی فضل افسانه ای است که هم از امپراتوری و هم از دنیای اموات جنایتکار حکم می پذیرد
[ترجمه ترگمان]او یک شکارچی مشهور است، احکام صادره از جانب امپراطوری و دنیای زیرزمینی را می پذیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Bounty hunter who attacked Denim at Ashton. Was killed in battle.
[ترجمه گوگل]شکارچی جایزه که به جین در اشتون حمله کرد در جنگ کشته شد
[ترجمه ترگمان]شکارچی (بخشش)که به Denim در Ashton حمله کرد در جنگ کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This plan nearly failed due to yet another bounty hunter, this one named Cypher Bos, who tried to capture Han Solo.
[ترجمه گوگل]این نقشه تقریباً به دلیل یک شکارچی جایزه دیگر، این یکی به نام Cypher Bos، که سعی کرد هان سولو را دستگیر کند، شکست خورد
[ترجمه ترگمان]این طرح تقریبا با توجه به یک شکارچی جایزه دیگر به نام Cypher Bos که سعی داشت (هان)را تصرف کند شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who captures criminals or wild animals in return for a financial reward; one who receives a financial reward for recovering a valuable item; salesman who is paid on commission (slang)

پیشنهاد کاربران

شکارچی جایزه بگیر
کسی که در ازای گرفتن پول افراد سارق و مجرم را دستگیری و تحویل قانون میدهد.
جایزه بگیر

بپرس