1. boundary disputes propelled the two countries toward war
اختلافات مرزی،دو کشور را به جنگ سوق می داد.
2. the boundary between the two countries was heavily fortified
مرز بین دو کشور به شدت (از نظر نظامی) مستحکم شده بود.
3. the boundary between two pieces of land or two countries
مرز بین دو قطعه زمین یا دو کشور
4. the boundary which divides the living from the dead
مرزی که زندگان را از مردگان جدا می کند
5. khoozestan's western boundary coincides with arvand rood's course
مرز غربی خوزستان منطبق با کرانه ی اروندرود است.
6. he walks the boundary and mends broken fences
او در مرز گشت می زند و نرده های شکسته را مرمت می کند.
7. they marked off the farm's boundary
آنها حدود مزرعه را نشانه گذاری کردند.
8. the ural mountains are considered the eastern boundary of europe
کوه های اورال مرز خاوری اروپا محسوب می شوند.
9. The Mississippi River forms a natural boundary between Iowa and Illinois.
[ترجمه گوگل]رودخانه می سی سی پی مرز طبیعی بین آیووا و ایلینویز را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]رودخانه میسیسیپی مرز طبیعی بین آیوا و ایلینویز را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The river is the boundary between the two countries.
[ترجمه گوگل]این رودخانه مرز بین دو کشور است
[ترجمه ترگمان]این رود مرز میان دو کشور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The mountain is the boundary between the two countries.
12. We continued along the southern boundary of the country.
[ترجمه گوگل]در امتداد مرز جنوبی کشور ادامه دادیم
[ترجمه ترگمان]ما در امتداد مرز جنوبی کشور ادامه دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The stream curves round to mark the boundary of his property.
[ترجمه گوگل]جریان منحنی گرد می شود تا مرز ملک او را مشخص کند
[ترجمه ترگمان]منحنی جریان گرد هم می پیچد و مرز ملک او را مشخص می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The duke perambulated the boundary of his estate.
[ترجمه گوگل]دوک مرز املاک خود را پر کرد
[ترجمه ترگمان]دوک مرز ملک خود را زیر پا گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The boundary changes were denounced as blatant gerrymandering.
[ترجمه گوگل]این تغییرات مرزی به عنوان یک جنایتکار آشکار محکوم شد
[ترجمه ترگمان]تغییرات مرزی به عنوان gerrymandering آشکار مورد حمله قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. This film blurs the line/distinction/boundary between reality and fantasy.
[ترجمه گوگل]این فیلم خط / تمایز / مرز بین واقعیت و خیال را محو می کند
[ترجمه ترگمان]این فیلم خط \/ تمایز \/ مرز بین واقعیت و فانتزی را محو می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. The boundary was marked with a dotted line.
[ترجمه گوگل]مرز با خط نقطه مشخص شده بود
[ترجمه ترگمان]مرز با خط نقطه چین مشخص شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. The ball ran to the boundary.