[ترجمه گوگل]او تندرست و پر انرژی بود [ترجمه ترگمان] اون اینجا پر از انرژی و انرژی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The new bed is nice and bouncy.
[ترجمه گوگل]تخت جدید زیبا و روان است [ترجمه ترگمان] تخت جدید خوب و bouncy [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The band alternated romantic love songs with bouncy dance numbers.
[ترجمه گوگل]گروه آهنگ های عاشقانه عاشقانه را با شماره های رقص پرانرژی جایگزین کرد [ترجمه ترگمان]این گروه آهنگ های عاشقانه رمانتیک را با آهنگ رقص bouncy تغییر می داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He's always bouncy in the morning.
[ترجمه Majid] او همیشه هنگام صبح سرحال است
|
[ترجمه گوگل]او همیشه صبح ها تندرست است [ترجمه ترگمان]اون صبح ها همیشه گل میاره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. This ball's not very bouncy.
[ترجمه گوگل]این توپ خیلی پرنده نیست [ترجمه ترگمان]این توپ خیلی خوب نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It's what makes your hair bouncy and pliable.
[ترجمه گوگل]این چیزی است که موهای شما را درخشان و انعطاف پذیر می کند [ترجمه ترگمان]این چیزی است که باعث می شود موهای شما خوب و نرم باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Children can enjoy a special treasure hunt, a bouncy castle and Punch and Judy shows.
[ترجمه گوگل]کودکان می توانند از یک گنج یابی ویژه، یک قلعه فنری و نمایش های پانچ و جودی لذت ببرند [ترجمه ترگمان]کودکان می توانند از یک شکار گنج ویژه، یک قصر bouncy و پانچ و جودی استفاده کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. His walk is brisk and bouncy.
[ترجمه گوگل]راه رفتن او تند و تند است [ترجمه ترگمان]پیاده روی او چالاک و bouncy [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The newest, softest perms add body, waves or bouncy curls.
[ترجمه گوگل]جدیدترین و نرمترین پرمها بدن، موجها یا فرهای فنری را اضافه میکنند [ترجمه ترگمان]جدیدترین، نرم ترین perms بدن، موج ها و یا حلقه های ستاره ها را اضافه می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. To quickly and easily assemble your Bouncy Bouncer, please follow these instructions carefully.
[ترجمه گوگل]برای مونتاژ سریع و آسان Bouncy Bouncer خود، لطفاً این دستورالعمل ها را به دقت دنبال کنید [ترجمه ترگمان]به سرعت و به راحتی Bouncy Bouncer را جمع کنید، لطفا این دستورالعمل ها را با دقت دنبال کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Pat is more like a bouncy castle.
[ترجمه گوگل]پت بیشتر شبیه یک قلعه فنری است [ترجمه ترگمان]پات بیشتر شبیه یک قلعه bouncy [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It's all told in a bouncy rhyme, with outrageously funny pictures.
[ترجمه گوگل]این همه در یک قافیه فنری، با تصاویر خنده دار وحشیانه گفته می شود [ترجمه ترگمان]همه چیز را در یک شعر پر بادی نقل می کنند با کلی تصاویر خنده دار [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. More is needed from Keith Piper, a nimble, bouncy type of wicketkeeper who has already scored a first-class hundred.
[ترجمه گوگل]بیشتر از کیت پایپر، یک ویکت بان زیرک و درنده که قبلاً صد امتیاز درجه یک را به ثمر رسانده است، مورد نیاز است [ترجمه ترگمان]بیشتر از کیت پیپر، یک نوع سریع و فنری از wicketkeeper که در حال حاضر صد امتیاز درجه یک را به دست آورده است، نیاز است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. A light, bouncy martial arts comedyadventure tailor-made for Chris Farley, the unlikeliest ninja of them all.
[ترجمه گوگل]یک کمدی ماجراجویی سبک و فنری هنرهای رزمی که برای کریس فارلی، بعیدترین نینجا ساخته شده است [ترجمه ترگمان]یک نور و یک فن نظامی با سبک و فنری که برای کریس Farley (the)از همه آن ها درست شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. I love these bouncy chairs. They're really comfortable.
[ترجمه گوگل]من عاشق این صندلی های پرنده هستم اونا واقعا راحتن [ترجمه ترگمان] من عاشق این صندلی های bouncy آن ها واقعا راحت هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
فنری (صفت)
bouncy, springy, elastic, whippy
پس جهنده (صفت)
bouncy
انگلیسی به انگلیسی
• springy, marked by or producing bounces someone who is bouncy is very lively and enthusiastic.