bougie

/ˈbuːˌʒi//ˈbuːˌʒi/

(از ریشه ی عربی)، شمع مومی

جمله های نمونه

1. Bougies were inserted into the urethra, and these got bigger and bigger, inflicting great pain and considerable nausea.
[ترجمه گوگل]بوژی ها در مجرای ادرار قرار می گرفتند و این ها بزرگ و بزرگتر می شدند و باعث ایجاد درد شدید و حالت تهوع قابل توجهی می شدند
[ترجمه ترگمان]در مجرای فاضلاب فرو رفتند، و این ها بزرگ تر و بزرگ تر شدند و درد شدید و تهوع آوری را به او تحمیل کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A new image denoising method based on Contour Bougie (CB) elements morphology was proposed.
[ترجمه گوگل]یک روش جدید حذف نویز تصویر بر اساس مورفولوژی عناصر Contour Bougie (CB) پیشنهاد شد
[ترجمه ترگمان]این روش با استفاده از روش Contour Bougie (CB)و مورفولوژی عناصر پیشنهاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. At The Bougie Studio, it is Brian Lewis and myself.
[ترجمه گوگل]در استودیو Bougie، برایان لوئیس و من هستیم
[ترجمه ترگمان]در استودیو Bougie، برایان لوییس و خودم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Because the design of inchoate chip bougie and chip bougie interface is hard to handle, this is in.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که طراحی رابط تراشه بوگی و چیپ بوگی سخت است، این مورد وجود دارد
[ترجمه ترگمان]از آنجا که طراحی سطح تراشه inchoate و سطح مشترک تراشه chip مشکل است، این در واقع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective To study the efficiency of endoscope-guided Savary bougie dilatation ( ESBD ) for strictured duodenal ulcer.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه کارایی اتساع ساواری بوژی با هدایت آندوسکوپ (ESBD) برای زخم اثنی عشر تنگ شده
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه کارایی of - Savary bougie dilatation (ESBD)برای strictured duodenal ulcer
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A bougie lights others and consumes itself.
[ترجمه گوگل]بوگی دیگران را روشن می کند و خود را مصرف می کند
[ترجمه ترگمان]یک چراغ کوچک دیگران را روشن می کند و خودش را مصرف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Laryngeal Mask Airway and Bougie Intubation Failures: The Combitube as a Secondary Rescue Device for In-Hospital Emergency Airway Management.
[ترجمه گوگل]نارسایی‌های لوله‌گذاری هوایی ماسک حنجره و لوله‌گذاری بوگی: کمبیتیوب به عنوان یک دستگاه نجات ثانویه برای مدیریت راه هوایی اورژانسی در بیمارستان
[ترجمه ترگمان]laryngeal Mask Airway و Bougie Intubation Failures: The بعنوان یک دستگاه نجات ثانویه برای مدیریت اورژانس بیمارستان In
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We mandate an early ready bougie and prepare to rely it to cost this all the long night. sentence dictionary
[ترجمه گوگل]ما یک بوگی آماده را اجباری می‌کنیم و آماده می‌شویم تا برای تمام شب طولانی به آن اعتماد کنیم فرهنگ لغت جمله
[ترجمه ترگمان]ما یک آماده سازی اولیه آماده و آماده می کنیم تا برای تمام شب طولانی به آن تکیه کنیم فرهنگ لغت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Atelier and The Bougie Studio are two schools of traditional drawing and painting in Minneapolis, Minnesota, run by former students of Richard Lack.
[ترجمه گوگل]آتلیه و استودیو بوگی دو مدرسه طراحی و نقاشی سنتی در مینیاپولیس، مینه‌سوتا هستند که توسط شاگردان سابق ریچارد لاک اداره می‌شوند
[ترجمه ترگمان]The و Bougie Studio دو مکتب نقاشی و نقاشی سنتی در مینیاپولیس، مینه سوتا است که توسط دانشجویان سابق ریچارد لاک اجرا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Son arm thick Long Feng shows fortunate omen to the bougie ugg tall altogether mandated nine to 18 and shine above nap daytime in the palace is common.
[ترجمه گوگل]بازوی پسر ضخیم لانگ فنگ نشان می دهد که فال خوش شانس به bougie ugg قد در مجموع اجباری نه تا 18 و درخشش بالاتر از چرت روزانه در قصر معمول است
[ترجمه ترگمان]arm بسیار بزرگ فنگ نشانه خوش شانسی به the ugg است که روی هم رفته نه تا ۱۸ سال و درخشش بالای چرت در طول روز در کاخ معمول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The continuous balloon distension for anorectal stenosis is a preferable therapeutics, It is especially effective for cases failed by bougie anal dilatation.
[ترجمه گوگل]اتساع مداوم بالون برای تنگی مقعدی یک روش درمانی ارجح است، به ویژه در مواردی که با اتساع مقعد بوژی شکست خورده است موثر است
[ترجمه ترگمان]بالون دایمی distension برای anorectal stenosis یک درمان بهتر است، که به ویژه برای مواردی موثر است که توسط bougie یا dilatation شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It not only have the Attic of Parisian type with the spacious hall, and open-air wait-and-see alcove, but also have bougie light, country music with Western-style food.
[ترجمه گوگل]نه تنها دارای اتاق زیر شیروانی از نوع پاریسی با سالن بزرگ و طاقچه انتظار و دیدن در فضای باز است، بلکه دارای موسیقی سبک بوگی و سبک کانتری با غذاهای سبک غربی است
[ترجمه ترگمان]نه تنها the نوع پاریسی با تالار بزرگ و شاه نشین هوای آزاد است، بلکه دارای bougie سبک، موسیقی روستایی با غذاهای سبک غربی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• suppository (medicine)

پیشنهاد کاربران

bougie در فرانسوی به معنای شمع هست اما در معنای عامیانه به کسی میگن که ادای پولدارا رو درمیاره، میخواد نشون بده بچه مایست. بیشتر از طرف سیاهپوستا باب شده و احتمالا کوتاه شده کلمه فرانسوی bourgeois ( بورژوازی ) هست.
This term refers to someone who is aspiring to be part of the upper class or someone who displays materialistic or pretentious behaviors. It can also describe something that is luxurious or high - end.
...
[مشاهده متن کامل]

کسی که می خواهد بخشی از طبقه بالای اجتماع باشد یا کسی که رفتارهای مادی یا خودنمایی از خود نشان می دهد.
همچنین می تواند چیزی را توصیف کند که لوکس یا سطح بالا است.
مثال؛
She only shops at designer stores, she’s so bougie.
In a discussion about expensive vacations, someone might say, “I’m planning a bougie trip to the Maldives. ”
A person might describe a fancy restaurant as, “The ambiance is so bougie, it feels like a scene from a movie. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-sophistication/
بوژی: ( اسم ) لوله نازکی که می توان آن را در مجاری بدن مانند مری یا راست روده قرار داد تا مایعی وارد شود یا راه را گشاد کند.
( adj - US often derogatory ) exhibiting qualities attributed to the middle class, especially pretentiousness or conventionality. ( New American Oxford Dictionaries )
( در انگلیسی آمریکایی و غالباً توهین آمیز ) : به نمایش گذاشتنِ ویژگی های طبقه یا قشر متوسط بخصوص خودنمایی و مطابق آیین و رسوم بودن.
...
[مشاهده متن کامل]

مقلد طبقه ی مرفه
Example: 👇
The candlelit cocktail party was pretty bougie.

or bou�jee
relating to or characteristic of a person who indulges in some of the luxuries and comforts of a fancy lifestyle: He spends too much on bougie stuff he can't afford.
( پزشکی )
ابزار تنقیه
سوند ادراری
شیاف
در پزشکی دستگاهی که انعطاف پذری است و لوله هارا گشاد میکند
candle
it is the French word
A thin , surgical instrument for delating a passage of the body
مرفه و باکلاس

بپرس