• : تعریف: a branch of a tree, esp. a main branch. • مترادف: limb • مشابه: branch, spray, stem
- When I was little, there was a swing hanging from that bough of the tree.
[ترجمه گوگل] وقتی کوچک بودم از آن شاخه درخت یک تاب آویزان بود [ترجمه ترگمان] وقتی کوچک بودم، یک تاب از شاخه درخت آویزان بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. The bough that bears most, hangs lowest.
[ترجمه Sepid] شاخه ایکه ( درختی که ) پربارتر باشه ، سرش پایینتر ه. منظور از آدم های متواضع و فرزانه هست .
|
[ترجمه گوگل]شاخه ای که بیشتر تحمل می کند، پایین تر آویزان است [ترجمه ترگمان]این شاخه درخت بیشتر از همه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I rested my fishing rod against a pine bough.
[ترجمه گوگل]چوب ماهیگیری ام را روی شاخه کاج گذاشتم [ترجمه ترگمان]چوب ماهیگیری خود را روی شاخه درختی تکیه دادم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Ranulf swallowed nervously as the bough hit the ground.
[ترجمه گوگل]هنگامی که شاخه به زمین برخورد کرد، رانولف عصبی آب دهانش را قورت داد [ترجمه ترگمان]در حالی که شاخه درخت به زمین می خورد با حالتی عصبی آب دهانش را قورت می داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Sykes was dangling a small bough over its nose, possibly an olive branch, perhaps its elevenses.
[ترجمه گوگل]سایکس یک شاخه کوچک روی بینی خود آویزان کرده بود، احتمالاً یک شاخه زیتون، شاید یازده شاخه آن [ترجمه ترگمان]سایکس یک شاخه کوچک شاخه را که احتمالا شاخه زیتون بود آویزان کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Many animals leap from bough to bough, and sometimes fall to the ground.
[ترجمه گوگل]بسیاری از حیوانات از شاخه ای به شاخه دیگر می پرند و گاهی به زمین می افتند [ترجمه ترگمان]بسیاری از حیوانات از شاخه ای به شاخه دیگر می پرند و گاه به زمین می افتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. For this reason, it was called the Golden Bough and was believed to cure diseases in humans and cattle.
[ترجمه گوگل]به همین دلیل به آن شاخه طلایی می گفتند و اعتقاد بر این بود که بیماری های انسان و گاو را درمان می کند [ترجمه ترگمان]به همین دلیل آن را the طلایی نام بردند و به درمان بیماری ها در انسان ها و گاوها اعتقاد داشتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. They have just bough a house in Pacific Palisades, a wealthy suburb of Los Angeles.
[ترجمه گوگل]آنها به تازگی خانه ای در پاسیفیک پالیسیدز، حومه ثروتمند لس آنجلس، خریده اند [ترجمه ترگمان]آن ها فقط یک خانه در اقیانوس آرام، حومه ثروتمند لس آنجلس دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A bough floats in the river.
[ترجمه گوگل]شاخه ای در رودخانه شناور است [ترجمه ترگمان]یک شاخه در رودخانه شناور است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He bough a book on basketball tactics from the Xinghua book - store yesterday.
[ترجمه گوگل]او دیروز کتابی در مورد تاکتیک های بسکتبال از فروشگاه Xinghua خرید [ترجمه ترگمان]او دیروز از کتاب Xinghua یک کتاب درباره تاکتیک های بسکتبال خواند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Do not cut the Bough you are standing on.
[ترجمه گوگل]شاخه ای را که روی آن ایستاده اید نبرید [ترجمه ترگمان] نذار \"bough\" رو قطع کنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A bough of fruit falls from the sun on your dark garment.
[ترجمه گوگل]یک شاخه میوه از آفتاب بر روی لباس تیره شما می افتد [ترجمه ترگمان]یک شاخه میوه از خورشید روی لباس تیره شما می افتد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The bird settled on the topmost bough.
[ترجمه گوگل]پرنده در بالای شاخه نشست [ترجمه ترگمان]پرنده روی بالاترین شاخه درخت نشست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The red squirrel, coursing down the nearest bough, was particularly familiar and inquisitive.
[ترجمه گوگل]سنجاب قرمزی که در نزدیکترین شاخه می چرخید، بسیار آشنا و کنجکاو بود [ترجمه ترگمان]سنجاب قرمز روی نزدیک ترین شاخه درخت، به ویژه آشنا و کنجکاو بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Bough that bears most, hangs lowest.
[ترجمه گوگل]شاخه ای که بیشترین تحمل را داشته باشد، پایین ترین حالت را دارد [ترجمه ترگمان]Bough که بیشتر از همه خرس ها است، در پایین ترین رده خود قرار دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید