boudoir

/ˈbuːˈdɔɪr//ˈbuːdwɑː/

معنی: خلوتگاه، اطاق کوچک مخصوص زن
معانی دیگر: (فرانسه) اتاق رختکن زنانه، اتاق نشیمن زنانه، خلوتگاه زنانه، اطاق کوچک مخصوص زن که خواص خود را در انجامیپذیرد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a woman's private sitting room or bedroom.

- When she invited him to have tea in her boudoir, he exulted privately.
[ترجمه گوگل] وقتی او را به صرف چای در بودوارش دعوت کرد، او در خلوت شادی کرد
[ترجمه ترگمان] وقتی او را برای صرف چای در اتاق خصوصی خود دعوت کرد، با خوشحالی گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Stuart must have rung my boudoir and learned how the telephone is answered in about fifteen languages so far.
[ترجمه گوگل]استوارت باید زنگ بودویر من را زده باشد و یاد گرفته باشد که چگونه تلفن به حدود پانزده زبان تا کنون پاسخ داده می شود
[ترجمه ترگمان]حتما استوارت به اتاق من تلفن زده و یاد گرفته که چگونه تلفن در حدود پانزده تا زبون باز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Nobody else was even audible in the blue boudoir all around.
[ترجمه گوگل]هیچ کس دیگری حتی در بودوار آبی اطراف شنیده نمی شد
[ترجمه ترگمان]هیچ کس دیگری در اتاق آبی رنگ اتاق به گوش نمی رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We all live in chintzy little boudoir rooms and we can't hang Rothkos on our walls.
[ترجمه گوگل]همه ما در اتاق‌های بودوار کوچک شیک زندگی می‌کنیم و نمی‌توانیم روتکو را به دیوارهایمان آویزان کنیم
[ترجمه ترگمان]همه ما در اتاق chintzy کوچک زندگی می کنیم و ما هم نمی توانیم Rothkos را روی دیوارها نصب کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She sat in the kitchen or in her boudoir.
[ترجمه گوگل]او در آشپزخانه یا در بودوارش می نشست
[ترجمه ترگمان]او در آشپزخانه یا اتاق خود نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Only Mimi's intimates were admitted to her boudoir.
[ترجمه گوگل]فقط نزدیکان میمی در بودوار او پذیرفته شدند
[ترجمه ترگمان]فقط دوست صمیمی می چل به اتاق او رفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Go with the cater-cousin in boudoir again bubble!
[ترجمه گوگل]برو با کیتر عموزاده در بودوآر دوباره حباب!
[ترجمه ترگمان]برو به اتاق پذیرایی - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Like the breakable furniture of a boudoir.
[ترجمه گوگل]مانند مبلمان شکستنی یک بودوار
[ترجمه ترگمان]مثل مبل های شکننده یک اتاق خصوصی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Fashionable dress arses if is boudoir cater - cousin of the woman, can feel a woman everyday mood.
[ترجمه گوگل]الاغ های لباس مد روز اگر بودوآر کیتر است - پسر عموی زن، می تواند حال و هوای روزمره یک زن را احساس کند
[ترجمه ترگمان]لباس Fashionable در صورتی که زن عموی زن باشد، می تواند احساس یک زن را در هر روز احساس کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Treated at that time the boudoir young lady to say, this wascommendable.
[ترجمه گوگل]در آن زمان با خانم جوان بودوآر رفتار شد که گفت، این ستودنی بود
[ترجمه ترگمان]و در اون موقع خانم جوان اتاق پذیرایی گفت که این wascommendable
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And the boudoir - grand piano, beautifully dusted, hermetically sealed as ever.
[ترجمه گوگل]و بودوار - پیانوی بزرگ، گرد و غبار زیبا، مثل همیشه مهر و موم شده است
[ترجمه ترگمان]و در آن پیانوی بزرگ و زیبا که به زیبایی گرد آن گرد آمده و مثل همیشه مهر و موم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In my boudoir I sigh over the close of spring.
[ترجمه گوگل]در بودوارم آهی از پایان بهار می کشم
[ترجمه ترگمان]در اتاق خودم از نزدیک بهار آه می کشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Blending modern boudoir glamour with deco chic, all 18 rooms offer a canal view, four-poster beds, and ceiling mirrors to reflect light from the water outside.
[ترجمه گوگل]هر 18 اتاق با ترکیبی از زرق و برق مدرن بودوار با شیک دکو، منظره کانال، تخت‌های چهار پوستر، و آینه‌های سقفی برای انعکاس نور از آب بیرون دارند
[ترجمه ترگمان]Blending شیک و زیبا (deco)مجهز به deco شیک، تمام ۱۸ اتاق یک نمای کانال، تخت خواب چهار پوستر و آینه سقفی برای انعکاس نور بیرون از آب را ارائه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And their home, also resembling is boudoir beauty, see inaccessibly .
[ترجمه گوگل]و خانه آنها، همچنین شبیه زیبایی بودوار، غیر قابل دسترس را ببینید
[ترجمه ترگمان]و خانه آن ها که شبیه زیبایی boudoir است، inaccessibly را ببینید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. So a lady's boudoir is really her pouting - room.
[ترجمه گوگل]بنابراین بودوآر یک خانم واقعاً اتاق غوغایی اوست
[ترجمه ترگمان]پس اتاق پذیرایی زنونه واقعا -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The golden boudoir document character, the jade chest is mad the rainbow.
[ترجمه گوگل]شخصیت سند بودوآر طلایی، سینه یشم دیوانه رنگین کمان است
[ترجمه ترگمان]آن کاغذ طلایی کوچک، آن صندوقچه کوچک، از رنگین کمان دیوانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خلوتگاه (اسم)
adytum, sanctum, penetralia, boudoir, den, place of retirement, retired place, private place

اطاق کوچک مخصوص زن (اسم)
boudoir

انگلیسی به انگلیسی

• lady's dressing room
a woman's boudoir is her bedroom or private sitting room; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

بپرس