bottomless

/ˈbɑːtəmləs//ˈbɒtəmləs/

معنی: بدون ته، غیر محدود
معانی دیگر: کمترین بها، نازل ترین قیمت، بی ته، بی انتها، تمام نشدنی، بی پایاب، بی پایان

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: bottomlessly (adv.), bottomlessness (n.)
(1) تعریف: having no bottom.

(2) تعریف: without apparent limit; fathomless; endless.
مشابه: abysmal

(3) تعریف: impossible to reach an understanding of; unfathomable.

جمله های نمونه

1. the bottomless pit
جهنم،جهان اسفل،گودال بی انتها

2. their budget is bottomless
بودجه ی آنها بی پایان است.

3. Money is a bottomless sea, in which honour, conscience and truth may be drowned.
[ترجمه گوگل]پول دریای بی انتهاست که ممکن است شرافت و وجدان و حقیقت در آن غرق شود
[ترجمه ترگمان]پول یک دریای بیکران است که در آن شرافت، وجدان و حقیقت ممکن است غرق شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Law is a bottomless pit.
[ترجمه گوگل]قانون یک گودال بی انتها است
[ترجمه ترگمان]قانون یک چاه بی انتها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Princess Anne does not have a bottomless purse.
[ترجمه گوگل]پرنسس آن کیف بی ته ندارد
[ترجمه ترگمان]پرنسس \"آن\" یه کیف بی ته نداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A beggar's purse is bottomless.
[ترجمه گوگل]کیف یک گدا ته ندارد
[ترجمه ترگمان]کیسه گدایی بی انتها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Geffen has a hunger for success that seems bottomless.
[ترجمه گوگل]گفن اشتیاق موفقیت دارد که به نظر بی پایان می رسد
[ترجمه ترگمان]Geffen نوعی عطش برای موفقیت است که به نظر بی انتها می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The government does not have a bottomless pit of money to spend on public services.
[ترجمه گوگل]دولت چاله بی انتها پولی برای صرف خدمات عمومی ندارد
[ترجمه ترگمان]دولت پول زیادی برای خرج کردن در خدمات عمومی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His eyes were like bottomless brown pools.
[ترجمه گوگل]چشمانش مثل استخرهای قهوه ای بی ته بود
[ترجمه ترگمان]چشم هایش مثل برکه های قهوه ای تیره بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We'll be pouring money into a bottomless pit if we try to keep that factory open.
[ترجمه گوگل]اگر بخواهیم آن کارخانه را باز نگه داریم، پول را در یک گودال بی انتها می ریزیم
[ترجمه ترگمان]اگه سعی کنیم کارخونه رو باز نگه داریم پول می ریزیم توی چاه بی انتها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The problem is we don't have a bottomless pit of resources.
[ترجمه گوگل]مشکل این است که ما چاله بی انتهایی از منابع نداریم
[ترجمه ترگمان]مشکل این است که ما یک حفره بی انتها از منابع نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A gold mine is not a bottomless pit, the gold runs out.
[ترجمه گوگل]معدن طلا گودال بی انتها نیست، طلا تمام می شود
[ترجمه ترگمان]یک معدن طلا یک چاه بی انتها نیست، طلا هم از آن بیرون می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The U. S. is not a bottomless pit of aid money.
[ترجمه گوگل]ایالات متحده یک چاله بی انتها از کمک های مالی نیست
[ترجمه ترگمان]U اس یک گودال عمیق از کمک های مالی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Week after week, the temperature fell to bottomless depths; in the Dakotas, the windchill factor approached a hundred below.
[ترجمه گوگل]هفته به هفته، درجه حرارت به اعماق بی انتها سقوط کرد در داکوتاها، ضریب بادگیر به صد زیر رسید
[ترجمه ترگمان]هفته پس از هفته، دمای هوا به اعماق بی انتها پایین می آمد؛ در Dakotas، عامل windchill حدود یک صد طبقه پایین تر نزدیک می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بدون ته (صفت)
bottomless

غیر محدود (صفت)
bottomless, unbound

انگلیسی به انگلیسی

• very deep, abysmal
if you describe a supply of something as bottomless, you mean that it seems so large that it will never run out.

پیشنهاد کاربران

۱. بی ته. بی عمق. ژرف ۲. بی حد و حصر. بی حد و مرز. بی انتها. نامحدود
مثال:
he's a bottomless well of forgiveness
او یک سرچشمه بی انتها از بخشش و گذشت است.
از کمر ب پایین لخت بودن
اگر برای کیف و کیسه و محفظه نگه داری استفاده شود معنای زیر را دارد:
بزرگ، بی نهایت، بسیار بزرگ، عمیق، ژرف، بی انتها
ارزان
Be Bottomless

بپرس