bottom land
/ˈbɑːtəmˈlænd//ˈbɒtəmlænd/
ته، پایین ترین بخش هر چیز، زیر، زیرین، تحتانی، بیخ، کف (دریا یا حوض و غیره)، ته دریا، بناب، پایاب، پایین (صفحه)، نفر آخر، انتها، نشیمن گاه صندلی، پاچه ی شلوار، (عامیانه) کپل، کون، سرین، نشستگاه، (جمع) پایین تنه ی لباس، پایه و اساس، علت اصلی، رجوع شود به: bottom land، بخشی از کشتی که زیر آب است، کشتی باری، ته دار کردن، به ته چیزی رسیدن، به ته خوردن، ته نشین شدن، زمین کنار رودخانه (که هنگام بالا آمدن رود زیر آب می رود)، زمین رسوبی و کم ارتفاع، زمین گود