1. Oh botheration! I can't find my keys anywhere.
[ترجمه گوگل]اوه مزاحمت! من هیچ جا کلیدهایم را پیدا نمی کنم
[ترجمه ترگمان]دست از سرم بردار! کلیدها را هر جایی نمی توانم پیدا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Botheration. I forgot my glasses.
[ترجمه گوگل]مزاحمت عینکم را فراموش کردم
[ترجمه ترگمان]botheration عینکم رو یادم رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The botheration is who we can get to alter her.
[ترجمه گوگل]مشکل این است که چه کسی می توانیم او را تغییر دهیم
[ترجمه ترگمان]خرد کردن دست کسی است که ما می توانیم او را تغییر دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Part of France's botheration could be the absence of new adolescent aptitude.
[ترجمه گوگل]بخشی از مزاحمت فرانسه می تواند فقدان استعدادهای جدید نوجوانان باشد
[ترجمه ترگمان]بخشی از botheration فرانسه می تواند فقدان استعداد جدید نوجوان باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Vandalism is a above botheration in close city-limits schools.
[ترجمه گوگل]وندالیسم یک مزاحمت فوق العاده در مدارس نزدیک به شهر است
[ترجمه ترگمان]vandalism یک botheration بالاتر در مدارس نزدیک به شهر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Public intervention would accommodate a third line of defence by arrest the hoapplication and cradapt botheration anon, beats by dre, he said.
[ترجمه گوگل]او گفت که مداخله عمومی خط سوم دفاعی را با دستگیری هجوم و آزار و اذیت آنون، با ضرب و شتم در اختیار خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]او گفت که مداخله عمومی سومین خط دفاعی را با دستگیری the و cradapt botheration anon، که توسط dre شکست می خورد، انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. GREGG: Yes, that should be OK. I'll buzz Diane if there's any botheration.
[ترجمه گوگل]گرگ: بله، خوب است اگر مزاحمتی وجود داشته باشد، با دایان صحبت خواهم کرد
[ترجمه ترگمان] آره، باید خوب باشه اگر دست و پایم را از دست بدهم، دایان وزوز می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید