🔸 معادل فارسی:
سلطه بر بازی / فرمانروایی در بازی / بی رقیب بودن
در زبان محاوره ای:
ترکوند تو بازی، بازی رو گرفت دستش، همه رو له کرد
🔸 تعریف ها:
1. ( محاوره ای – تسلط کامل ) :
انجام دادن یک بازی یا فعالیت با چنان مهارتی که فرد کاملاً بر آن مسلط باشد و دیگران را تحت تأثیر قرار دهد
... [مشاهده متن کامل]
مثال: He totally bossed the game last night—three goals and an assist!
دیشب بازی رو ترکوند—سه گل زد و یه پاس گل داد!
2. ( استعاری – کنترل کامل ) :
کنترل کامل بر شرایط یا موقعیت، به گونه ای که فرد مثل رئیس یا رهبر عمل کند
مثال: She bossed the game from start to finish.
از اول تا آخر بازی رو گرفت دستش.
3. ( فرهنگی – سبک گفتار جوانان ) :
در زبان جوانان و فرهنگ عامه، این عبارت برای تحسین عملکرد عالی یا تسلط بی چون وچرا به کار می رود
مثال: You bossed that level like a pro!
اون مرحله رو مثل حرفه ای ها ترکوندی!
🔸 مترادف ها:
dominate – crush – own – master – rule – slay
سلطه بر بازی / فرمانروایی در بازی / بی رقیب بودن
در زبان محاوره ای:
ترکوند تو بازی، بازی رو گرفت دستش، همه رو له کرد
🔸 تعریف ها:
1. ( محاوره ای – تسلط کامل ) :
انجام دادن یک بازی یا فعالیت با چنان مهارتی که فرد کاملاً بر آن مسلط باشد و دیگران را تحت تأثیر قرار دهد
... [مشاهده متن کامل]
مثال: He totally bossed the game last night—three goals and an assist!
دیشب بازی رو ترکوند—سه گل زد و یه پاس گل داد!
2. ( استعاری – کنترل کامل ) :
کنترل کامل بر شرایط یا موقعیت، به گونه ای که فرد مثل رئیس یا رهبر عمل کند
مثال: She bossed the game from start to finish.
از اول تا آخر بازی رو گرفت دستش.
3. ( فرهنگی – سبک گفتار جوانان ) :
در زبان جوانان و فرهنگ عامه، این عبارت برای تحسین عملکرد عالی یا تسلط بی چون وچرا به کار می رود
مثال: You bossed that level like a pro!
اون مرحله رو مثل حرفه ای ها ترکوندی!
🔸 مترادف ها: