bosk

/bɑːsk//bɒsk/

معنی: بته، بوته، بیشه
معانی دیگر: درختستان، درختزار (boskage هم می گویند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a small wooded or brushy area; thicket.

جمله های نمونه

1. There is a small house among the bosk.
[ترجمه گوگل]یک خانه کوچک در میان بوسک وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک خانه کوچک بین بوته هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Murmuring Bosk deals 1 damage to you.
[ترجمه گوگل]Murmuring Bosk 1 خسارت به شما وارد می کند
[ترجمه ترگمان]Murmuring Bosk با ۱ ضربه به شما سر و کار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The hotel was among the bosk next to the sea.
[ترجمه گوگل]هتل بین بوسک های کنار دریا بود
[ترجمه ترگمان]هتل در میان the کنار دریا قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Refined western-style villa pin-points covered in tropical plants bosk.
[ترجمه گوگل]نقاط ویلایی شیک به‌سبک غربی که پوشیده از گیاهان استوایی است
[ترجمه ترگمان]یک ویلای ویلایی غربی با سبک غربی پوشیده شده در گیاهان گرمسیری bosk
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Light panes, tender and comfortable, which gentleman roams elegantly in bosk ?
[ترجمه گوگل]شیشه های سبک، لطیف و راحت، کدام جنتلمن به زیبایی در بوسک پرسه می زند؟
[ترجمه ترگمان]شیشه های روشن، نرم و راحت، که این آقا در بوته زندگی می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بته (اسم)
test, bosk, bush

بوته (اسم)
bramble, test, check, bosk, bush, underbrush, shrub, heath, herb, bosket, brushwood

بیشه (اسم)
forest, wood, bosk, grove, thicket, glade, bosquet, bosket, brake, coppice, brushwood, holt, shaw

انگلیسی به انگلیسی

• small stand of trees (archaic)

پیشنهاد کاربران

بپرس