born to the purple


از نژاد شاهان یا بزرگان، شه تبار، بزرگزاده

جمله های نمونه

1. Those born to the purple are destined to live in the public eye.
[ترجمه گوگل]کسانی که به رنگ بنفش متولد می شوند، سرنوشتشان این است که در چشمان عموم زندگی کنند
[ترجمه ترگمان]آن هایی که در ارغوانی متولد شده اند قرار است در چشم مردم زندگی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You were born to the purple, so you are destined to live in the public eye.
[ترجمه گوگل]شما در بنفش به دنیا آمده اید، بنابراین سرنوشت شما برای زندگی در چشمان عمومی است
[ترجمه ترگمان]شما در ارغوانی متولد شده اید، بنابراین مقدر شده است که در چشم مردم زندگی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Those born to the purple are destined tothe public eye.
[ترجمه گوگل]کسانی که به رنگ بنفش متولد می شوند، در معرض دید عموم قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]آن هایی که در ارغوانی به دنیا آمده اند در معرض چشم عموم قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was born to the purple.
[ترجمه گوگل]او از بنفش به دنیا آمد
[ترجمه ترگمان] اون به دنیا اومده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She born to the purple. It'seems no man matches up to her in this city.
[ترجمه گوگل]او از بنفش متولد شد به نظر می رسد هیچ مردی در این شهر با او مطابقت ندارد
[ترجمه ترگمان] اون به دنیا اومده به نظر می رسه هیچ مردی با اون تو این شهر همخونی نداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. From the way William and behaves you'd think he was born to the purple or something.
[ترجمه گوگل]از طرز رفتار ویلیام فکر می کنید که او تا بنفش به دنیا آمده یا چیزی شبیه به آن است
[ترجمه ترگمان]از طرز رفتار ویلیام و رفتارش، فکر می کنید به ارغوانی یا چیزی به دنیا آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

"Born to the purple" is an idiomatic phrase that means someone is born into a privileged royal or aristocratic status.
یک عبارت اصطلاحی است به این معنی که کسی در یک موقعیت و طبقه سلطنتی یا اشرافی ممتاز متولد شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

اشراف زاده
As a prince, he was literally born to the purple, having been born into the highest rank of the royal family.
Growing up, she had everything she could want as she was born to the purple in a wealthy aristocratic family.
Some criticized him for being out of touch with regular citizens, saying he was born to the purple and had never experienced ordinary life.

آقا زاده بودن
Born to/in the purple – meaning:
a category of members of royal families born during the reign of their parent. This notion was later loosely expanded to include all children born of prominent or high - ranking parents.
...
[مشاهده متن کامل]

معنی: دسته ای از اعضای خانواده های سلطنتی که در زمان سلطنت والدین خود متولد شده اند. این مفهوم بعداً گسترش یافت و شامل همه کودکانی شد که از والدین برجسته یا عالی رتبه متولد می شوند؛
ژن برتر 😁؛ بچه پولدار؛ متولین خانواده های با کلاس و مرفه؛ فرزندان خانواده های متمول یا دولتمند و یا ثروتمند؛ بچه مایه دار
Example 1: 👇
Those born to the purple are destined to live in the public eye.
فرزندان خانواده های سلطنتی که والدینشان هنوز در قید حیات هستند ( یا فرزندان خانواده های متمول ) مجبورند که زیر چشم و ذربین عموم مردم زندگی کنند.
Example 2: 👇
The flow of events and the conclusion are consistent with concepts Barry had been exploring for more than a decade. In his judgment, dehumanization comes from the snobbishness of certainty: an intolerance that runs the risk, in its most extreme forms, of becoming hateful and persecutory. Mike Connor puts it in its immediate context when he tells Tracy, “I’ve made a funny discovery: that in spite of the fact that someone’s up from the bottom, he may be quite a heel. And that even though someone else’s born to the purple, he may still be quite a guy.
* Shadowed Cocktails: The Plays of Philip Barry from Paris Bound to the Philadelphia Story. Donald R. Anderson )
جریان رویدادها و نتیجه گیری [داستان] با مفاهیمی که فیلیپ بری [نویسنده ی این نمایشنامه] بیش از یک دهه در حال بررسی آن بوده، همخوانی دارد. بر اساس داوریِ او، تهی کردن زندگی از مفاهیم انسانی ناشی از قطعیت و یقینی است که موجب تفخر و افاده می شود. چنین یقینی فرد را وادار به عدم تحمل نسبت به افکار و اعمال دیگران می کند که در شدیدترین شکلش نفرت و آزار و اذیت دیگران را به دنبال دارد. مایک کانر [که خودش ضد سرمایه دارها و مرفهین بی درد است در نمایشنامه ی فیلیپ بری] رهایی از این یقین و عدم قطعیت را بخوبی به نمایش می گذارد وقتی به تریسی می گوید: من به یک کشف خنده دار دست یافته ام: علی رغم این واقعیت که کسی از طبقه پایین جامعه ممکن است به طبقات بالا رسیده باشد، همچنان می تواند کاملاً یک فرد بی ملاحظه و غیر قابل اعتماد باشد. و یا اینکه شخصی از یک خانواده ی متمول و بسیار ثروتمند، ممکن است یک انسان قابل اعتنایی باشد.
* متن انتخابی: از کتاب دانولد اندرسن

born to the purple
منابع• https://en.m.wikipedia.org/wiki/Born_in_the_purple#
در رفاه به دنیا آمدن

بپرس