1. the narrow borderline between laughter and tears
مرز باریک بین خنده و اشک
2. barbed wire was stretched along the borderline
سیم خاردار در راستای مرز کشیده شده بود.
3. In borderline cases, the student's coursework is considered, as well as exam grades.
[ترجمه گوگل]در موارد مرزی، تکالیف درسی دانشجو و همچنین نمرات امتحانی در نظر گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]در موارد مرزی، coursework دانش آموز به عنوان نمرات امتحانی در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. After the exams, the teacher gave all borderline cases a spoken test.
[ترجمه گوگل]بعد از امتحانات، معلم تمام موارد مرزی را تست گفتاری داد
[ترجمه ترگمان]بعد از امتحان، معلم همه موارد مرزی را امتحان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I was on the borderline between a first- and a second-class degree.
[ترجمه گوگل]من در مرز بین مدرک درجه یک و دو بودم
[ترجمه ترگمان]من بین یک درجه اول و درجه دو در مرز بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She slipped over the borderline into sleep.
7. She's on the borderline between a first - and second - class honours degree.
[ترجمه گوگل]او در مرز بین درجه اول و دوم درجه ممتاز قرار دارد
[ترجمه ترگمان]او در مرز بین درجه اول و درجه دو درجه دو قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She was a borderline candidate.
9. The borderline between friendship and intimacy is often hard to define.
[ترجمه گوگل]مرز بین دوستی و صمیمیت اغلب به سختی قابل تعریف است
[ترجمه ترگمان]تعریف مرز بین دوستی و صمیمیت اغلب دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Particularly during successful long-term participant observation, the borderline between overt and covert recording can become blurred and quite difficult problems emerge.
[ترجمه گوگل]به خصوص در طول مشاهده موفق شرکت کننده در درازمدت، مرز بین ضبط آشکار و پنهان می تواند مبهم شود و مشکلات بسیار دشواری پدیدار شود
[ترجمه ترگمان]به خصوص در طی یک مشاهده مشارکتی بلند مدت، مرز بین ثبت پنهان و مخفی می تواند مبهم و مشکلات بسیار دشواری ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Johnson's arguments range from ridiculous to borderline slander.
[ترجمه گوگل]استدلال های جانسون از مضحک تا تهمت های مرزی متغیر است
[ترجمه ترگمان]بحث های جانسن از تهمت و افترا درهم و برهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The communal borderline between Chouilly and Cramant slices through the middle of these slopes, the higher vines belonging to Chouilly.
[ترجمه گوگل]مرز مشترک بین Chouilly و Cramant از وسط این دامنهها عبور میکند، تاکهای بلندتر متعلق به Chouilly هستند
[ترجمه ترگمان]مرز مشترک میان Chouilly و Cramant در وسط این دامنه ها، the بالاتر متعلق به Chouilly بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Meanwhile the borderline case is important in understanding the complexity of primary signal systems.
[ترجمه گوگل]در همین حال، مورد مرزی در درک پیچیدگی سیستم های سیگنال اولیه مهم است
[ترجمه ترگمان]در عین حال، مساله مرزی در درک پیچیدگی سیستم های سیگنال اولیه مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Moderators may request, in borderline cases, and otherwise at their discretion to see student's marked coursework assignments.
[ترجمه گوگل]مدیران ممکن است در موارد مرزی و در غیر این صورت بنا به صلاحدید خود درخواست کنند که تکالیف درسی مشخص شده دانشجو را ببینند
[ترجمه ترگمان]moderators ممکن است درخواست، در موارد مرزی، و در غیر این صورت به صلاحدید خود برای دیدن تکالیف نوشتاری دانش آموز، درخواست دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Lower rates can help some borderline borrowers qualify for loans.
[ترجمه گوگل]نرخ های پایین تر می تواند به برخی از وام گیرندگان مرزی کمک کند تا واجد شرایط دریافت وام باشند
[ترجمه ترگمان]نرخ های پایین می تواند به برخی وام گیرندگان مرزی کمک کند که واجد شرایط وام هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید