1. the borderland was infested by robbers and smugglers
نواحی سرحدی مملو بود از دزدان و قاچاقچیان.
2. the vague borderland between waking and sleep
مرز مبهم مابین بیداری و خواب
3. The priority was to neutralize the borderlands against the Whites and foreign intervention, to ensure the military security of the Republic.
[ترجمه گوگل]اولویت خنثی کردن سرزمین های مرزی در برابر سفیدها و مداخله خارجی، برای تضمین امنیت نظامی جمهوری بود
[ترجمه ترگمان]اولویت، خنثی کردن the علیه سفیدها و مداخله خارجی بود تا امنیت نظامی جمهوری را تضمین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The borderland between gentlemen and others occurred in the region below £20 a year.
[ترجمه گوگل]مرز بین آقایان و دیگران در منطقه زیر 20 پوند در سال رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]درگیری بین آقایان و دیگران در منطقه زیر ۲۰ پوند در سال رخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. the murky borderland between history and myth.
[ترجمه گوگل]مرز تاریک بین تاریخ و اسطوره
[ترجمه ترگمان]the تیره میان تاریخ و افسانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Now, the end of your time at this borderland school draws near.
[ترجمه گوگل]اکنون، پایان زمان شما در این مدرسه مرزی نزدیک است
[ترجمه ترگمان]حالا، پایان وقت شما در این مدرسه borderland نزدیک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Many black Namibians are subsistence farmers who live in the arid borderlands.
[ترجمه گوگل]بسیاری از سیاهپوستان نامیبیا کشاورزانی هستند که در مناطق خشک مرزی زندگی میکنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم نامیبیا کشاورزانی هستند که در مناطق خشک زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The Civil War had been fought in the main in the borderlands, precisely where the national question was at its most urgent.
[ترجمه گوگل]جنگ داخلی عمدتاً در سرزمینهای مرزی، دقیقاً جایی که مسئله ملی در فوریتترین حالت خود بود، در جریان بود
[ترجمه ترگمان]جنگ داخلی در کشور اصلی the، دقیقا جایی که مساله ملی به شدت به آن نیاز داشت، درگیر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The painter Cristina C rdenas has used art to raise up a man who in these borderlands is officially hunted and despised.
[ترجمه گوگل]نقاش کریستینا سی ردناس از هنر برای تربیت مردی استفاده کرده است که در این سرزمین های مرزی رسماً شکار و تحقیر می شود
[ترجمه ترگمان]نقاش \"کریستینا سی rdenas\" از هنر برای بالا بردن مردی استفاده کرده است که در این borderlands به طور رسمی شکار شده و مورد تحقیر قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Intensification of cold allowed the arctic flora and fauna to spread southward; amelioration encouraged repossession of the borderlands by temperate species.
[ترجمه گوگل]تشدید سرما باعث شد تا گیاهان و جانوران قطب شمال به سمت جنوب گسترش یابند بهبود، بازپس گیری سرزمین های مرزی توسط گونه های معتدل را تشویق کرد
[ترجمه ترگمان]Intensification از سرما به گیاهان و جانوران قطب شمال اجازه داد تا به سوی جنوب گسترش یابند؛ بهبودی repossession را که از طرف گونه معتدل بود تشویق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The terror has come to the desert of southern Arizona, along with a few pockets of the Texas borderlands.
[ترجمه گوگل]وحشت به صحرای جنوب آریزونا، همراه با چند منطقه مرزی تگزاس آمده است
[ترجمه ترگمان]این ترور به همراه چند جیب از borderlands تگزاس به صحراهای جنوب آریزونا آورده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. All princes had to face the problems posed by distant and turbulent borderlands.
[ترجمه گوگل]همه شاهزادگان باید با مشکلات ناشی از مناطق دوردست و پرتلاطم مرزی روبرو می شدند
[ترجمه ترگمان]همه شاهزادگان می بایستی با مشکلات ناشی از هرج و مرج ناشی از آرامش و هرج و مرج رو به رو شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Instead, nationalist argument and continual bickering between nation-states played on the fears and worries of the borderlands.
[ترجمه گوگل]در عوض، مشاجره ناسیونالیستی و نزاع مستمر بین دولت-ملتها بر ترس و نگرانی سرزمینهای مرزی بازی میکرد
[ترجمه ترگمان]در عوض، بحث ملی و نزاع دائمی میان دولت های ملی در مورد ترس ها و نگرانی های of انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. As time went by, people in the up-country gradually move to the borderland, which promote the unity and communication between Hans and minor nationalities.
[ترجمه گوگل]با گذشت زمان، مردم در بالا کشور به تدریج به سرزمین های مرزی نقل مکان می کنند، که اتحاد و ارتباط بین هانس و ملیت های کوچک را ترویج می کند
[ترجمه ترگمان]همزمان با گذشت زمان، مردم در کشور به تدریج به borderland نقل مکان می کنند که اتحاد و ارتباط بین هانس و ملیت های minor را ترویج می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید